مبارزه‌ی بخشی از زنان کارگر ایران‌خودرو علیه هجوم مدیران سرمایه

12 نوامبر 2011

رکسانا
درفشی
چهارشنبه ١١ آبان ماه ١٣٩٠

کارگران زن در مشاغل گوناگون مانند پرستاران و معلمان، همواره با دیگر هم
طبقه‌ای‌های خود در مبارزه با روند اخراج‌سازی‌ها، عدم پرداخت حقوق‌های
معوقه و حملات دیگر سرمایه‌داران متحد بوده‌اند.کارگران زن کارخانه‌ی
ایران‌خودرو نیز در همه‌ی اعتراض‌ها از جمله اعتراض به کشته شدن تعدادی
از همکاران‌شان و طرح مطالبات ٢٧ ماده‌ای، شرکت فعال داشتند.
مطالباتی که بخشی از کارگران زن ایران‌خودرو دنبال می‌کنند از این قرار
است:

پرداخت حق سنوات، پاداش و دیگر مزایایی که به مناسبت‌هایی به کارگران
داده می‌شد، به کارگران زنی که همراه همسرانشان در ایران‌خودرو کار
می‌کنند به طور کامل پرداخت نمی‌شود و تنها نصف این مبالغ را می‌پردازند
( این مزایای جانبی، در حقیقت بخشی از دستمزد کارگران است). این پایمالی
حقوق در زمان مدیریت قبلی نیز اجرا می‌شد، اما در زمان نجم الدین –
مدیریت فعلی ایران‌خودرو- با شدت و وسعت بیشتری در حال اجرا است. این
زنان با وجود کم بودن تعدادشان، بارها پی‌گیر گرفتن کامل مزایا و سنوات
خود شده‌اند و بارها با مدیران‌ مسئول و حتی مدیر نیروی انسانی جلسه
داشته‌اند، اما تاکنون نتوانسته‌اند آنان را وادار به تمکین کنند. به قول
یکی از کارگران آگاه در این عرصه:
گذشته از استثمار، نداشتن حق تشکل و آزادی بیان و جو پلیسی حاکم بر
کارخانه که نسبت به همه‌ی کارگران زن و مرد اعمال می‌شود، مدیران سرمایه
در ایران‌خودرو از هر ترفندی برای کاستن دستمزد کارگران و به خصوص
کارگران زن بهره می‌برند تا بتوانند سود بیشتری کسب کنند. تمامی کارگران
ایران خودرو باید در کنار باقی مطالبات کارگری‌شان از حقوق کارگران زن که
مورد هجوم مضاعف سرمایه قرار گرفته است نیز حمایت کنند و آن را چیزی جدا
ندانند.

رکسانا درفشی – ٠٨/٠٨/١٣٩٠

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری


اصلاح قانون کار باعث ایجاد اشتغال نمی‌شود

10 نوامبر 2011

بهرام ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار ایلنا‎‏ٌ اصلاح قانون کار را بی‌حرمتی به تلاش زحمتکشانی دانست که برای کشور وتصویب قانون کارفعلی تلاش کرده‌اند.

کارگران


اصلاح قانون كار در جهت منافع كارگران نيست

10 نوامبر 2011

ایلنا: دبیر اجرایی خانه کارگر بجنورد گفت: جامعه کارگری با اصلاح قانون کار مخالف است و این اصلاح به نفع کارگر نیست.

کارگران


در برابر ایجاد تغییرات ضد کارگری تر در قانون کار باید ایستادگی کرد

10 نوامبر 2011

نویسنده: شريف ساعد پناه

شریف

در هفته های اخیر پیش نویس اصلاحیه قانون کار در دستان شورای عالی کارو کانونهای استانی شوراهای اسلامی و کارشناسان وزارت کار و… برای جمع بندی نهایی وتصویب دست بدست شده است. این پیش نویس زمانی در دستور کار قرارگرفت که هنوز چند ماهی از قطع یارانه ها و افزایش تحقیر آمیز حداقلدستمزد کارگران در سال 1390 نگذشته بود و تبعات آن همچون آواری سهمگین در حال خرابشدن بر سر زندگی و معیشت میلیونها خانواده کارگری بود. امری که تا به همینجایش علاوه بر وضعیت فلاکت بار موجود، بیش از پیشکارگران را در نگرانی عمیقی از وضعیت پیش روی شان که با وارد کردن اصلاحات ضدکارگری تر در قانون کار موجود در حال انجام است فرو برده است.


پیش نویس اصلاحیه قانون کار؛ چرا و با چه اهدافی؟

10 نوامبر 2011

گفت و گو با عبداله وطن خواهه کانون مدافعان حقوق کارگر


نظرخواهی در مورد تغییر قانون کار

2 نوامبر 2011

جمعی از كارگران ایران خودرو دوشنبه ٩ آبان ماه ١٣٩٠
نظرشما در مورد قانون کار چیست


نامه‌ رضا شهابى به دادستان تهران

25 اکتبر 2011

رضا شهابي نامه اي به دادستان تهران نوشته كه در آن ضمن تشريح وضعيت جسمي خود و اوضاعي كه براي خانواده اش ايجاد كرده اند،از تهديد هاي مكرر بازجو در زندان نوشته است.


اصلاح قانون کار

12 اکتبر 2011

اصلاح قانون کار

به رسمیت شناختن استثمار پیمان‌کاری

ماده‌ی ٢ پیشنهادی برای تغییر – ماده (١٣) به شرح ذیل اصلاح و در تبصره (١) آن عبارت «مراجع قانونی» به «مراجع حل اختلاف» اصلاح می‌شود.
ماده ١٣- در مواردی که کار از طریق پیمان انجام می یابد، پیمان‌دهنده مکلف است صرفاً با پیمان‌کاران مورد تایید وزارت کار و امور اجتماعی قرراداد منعقد و در قرارداد پیمان‌کار را متعهد به اجرای این قانون و سایر مقررات مرتبط در مورد کارگران خود نماید.
اصل ماده: ماده١٣- در مواردي كه كار از طريق مقاطعه انجام مي‌يابد، مقاطعه‌دهنده مكلف است قرارداد خود را با مقاطعه‌كار به نحوي منعقد نمايد كه در آن مقاطعه‌كار متعهد گردد كه تمامي مقررات اين قانون را در مورد كاركنان خود اعمال نمايد.

ادامه در سایت
كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری

١٩ مهرماه ٩٠


چرا مدعیان چند کارگر خودرو سازی و جمعی کارگران سایپا در مقابل دستگیری کارگر ان ساکت مانده اند

13 ژوئیه 2011

اطلاعیه  جمعی از کارگران ایران خودرو در جواب  چند کارگر خودروسازی وکارگران سایپا 

همکاران ودوستان کارگر

همانطوریکه اطلاع دارید طی هفته گذشته یک نامه ای به اصطلاح افشاء گرانه  از سوی جمعی از کارگران سایپا منتشر شد .ما کارگران ایران خودرو به رسم امانت داری واطلاع رسانی متن این نامه را که در اکثر سایتهای حکومتی منتشر شده بود در سایت گذاشتیم وتوضیح دادیم که باور ما این نیست که این نامه توسط کارگران سایپا درج شده باشد بلکه اعلام کردیم که این نامه در ستاد اصولگیرایان تنظیم شده است وعلت آنر توضیح دادیم

برای اطلاع از متن نامه ما به  لینک زیر در پیک خودرو رجوع کنید

«سايپا» در اشغال نزديکان ليدر جريان انحرافي!؟

اما بعداز این نامه  یک بیانیه از طرف چند کارگر خودرو ساز منتشر شد که متن آن در سایت قرارگرفته است

ما کارگران سیاهی لشکر جناح بندی های حکومتی نشویم

خواست های کارگری در تقابل با کل نظام سرمایه است


وچند روز بعد یک نامه  از طرف جمعی از کارگران سایپا منتر شد که متن نامه  را در روی سایت قرار دادیم

!مدافع و مبلغ جناح های مختلف سرمایه نشویم


 چند کارگر خودرو ساز بدون توجه وحتی رویت توضیحات ما  نوک حمله خودرا به طرف ما

گرفتند که چرااین نامه را منتشر کردیم

سخن ما با دوستان وهمکاران خودرو ساز

با سلام خدمت دوستان وهمکاران خودرو ساز و جمعی از کارگران سایپا

ما خوشحال شدیم  که  بعد از این همه اتفاقات در صنایع خودرو سازی  چند کارگر خودرو ساز

وجمعی از کارگران سایپا  در دو

طیف افشاگران و ناراحت شوندگان احساس مسولیت کردند و در مقابل یک کار عکس المل نشان دادند

کاش زودتر این کار را انجام می دادند  چون به هر حال این وظیفه  کارگران هستند که در مقابل هر اتفاقی در محل کارشان می افتند عکس العملی نشان بدهند  ما خوشحال می شویم که هر سه طیف این نامه ها از کارگران باشند  ما قبلا هم توضیح دادیم بعید است که نامه افشاگرانه را کارگران سایپا تنظیم کرده باشند ما خوشحال می شدیم که این اتفاق توسط کارگران سایپا انجام می شد باور ما این است که فعالین کارگری سایپا غرق در کارهای بده وبستان هستند و وقت این کار ندارند.

چطور کارگران سایپا می توانند در مقابل این همه اتفاق در صنایع خودرو سازی رخ می دهد ساکت باشند چطور می شود اسم خودرا کارگر آگاه گذاشت اما در مقابل کشتار کارگران ایران خودرو اظهار همدردی نکرد. در آنطرف دنیا در شرکت قند مرودشت  کارگران اعلام همدردی وپشتیبانی می کنندو همان مزدوران خانه کارگر به کشته شدن کارگران ایران خودرو معترض می شوند اما در بغل گوشمان یک کارگر حودرو ساز یک کارگر سایپا ، یک کارگر پارس خودرو شهاب خودرو دهها کارگر حودروسازان  یک پیام همدردی به داغدیدگان کارگران ایران خودرو نمیفرستند

چطور می شود کارگر شد وآنهم چند کارگر خودرو ساز وجمعی از کارگران سایپا اما در مقابل دستگیری وزندانی کردن دهها کارگر ایران خودروویورش نظامیان به همنوعان خود بی تفاوت ماند چطور می شود کارگر بود و دم از جامعه سرمایه داری زد ولی در مقابل  حمله ودستگیر شدگان اول ماه می وکارگرانی چون شاهرخ زمانی و محمد جراحی  ودادگاهی وشلاق زدن کارگر نظاره گر

بود

چطور می شود کارگر خودرو ساز  وکارگر سایپا شد اما در مقابل اعمال ضد انسانی مدیریت سایپا در مقابل اخراج وبیکار سازی

صدها  کارگر شیشه نشکن سایپا ساکت ماند

مگر یا حامی  دولت وطرفدار جریان به اصطلاح انحرافی واز افشاگری ناراحت باشی یا بگوئی من طرفدار یک حکومت آرمانی

 هستم وجریان روزمره کارگران وبیکاری سازی کارگران به من ربطی ندارد وگرنه چه دلیلی دارد که از کارگران بخواهیم دست

ازمبارزه بکشند وآنها را به ناکجا آباد بفرستیم

کارگری که این قدر آگاه است ودم از جامعه طبقاتی می زند وکارگران رادر جمهوری اسلامی برای تشکیل شورائی ضد سرمایه

داری فرا می خواند.

چرا در مقابل همان کشتار که از آن دم می زند سکوت کرده بود چرا این کشتار را برای یکبار هم شده محکوم نکرده است

ما کارگران در پروسه مبارزه است که دوست ودشمن خودرا می شناسیم .ما کارگران در حکومت سرمایه داری کار می کنیم .این مبارزه ما کارگران است که حکومت سرمایه داری را به شکست می کشاند ما کارگران با کسانی که مقابل ما بایستند در می افتیم از سرپرست گرفته تا مسول از رئیس گرفته تا مدیر  از هر باندی که  باشند ما  با افشاگری خودمان  وبا مبارزه خودمان دهها مدیر را به  گورستان مدیران فرستادیم .وبازهم خواهیم فرستاداگر بخواهیم در مقابل دعوای باندها خودمانرا کنار بکشیم میدان را به رقیب داده ایم

زندگی روزانه کارگران سراسر مبارزه است

مبارزه در وجود ما کارگران است  تشکل های کارگری در حریان مبارزه وخواست عملی ومشترک ما کارگران شکل می گیرد نه در هوا و خواست بدون پشتوانه آن گروه واین گروه

 ما خوشحال خواهیم شد که دوستان از قسمت های خود بنویسند بگویند کجا کار می کنند مال کدام شرکت هستند

چرا چند کارگر خودرو ساز

چرا جمعی از کارگر سایپا با اطلاع رسانی خود از شرکت خود ما ودیگر کارگران در جریان مبارزات کارگران سایپا نمی گذارند

چرا جمعی از کارگران سایپا به جای کمک  وگسترش جنبش کارگری در مقابل این افشاگری حقیقت ماجرا را نمی گویند

هیچ ایرادی ندارد که شما هم افشاگری کنید بگذارید کارگران خود قضاوت کنند که چه کسانی برایشان حکومت می کنند

ما انتظار داریم شما بجای پرخاشگری وکوبیدن دوستان خود به یاری کارگران اخراجی معترض

شیشه نشکن سایپا بشتابید وبا گسترش وبازتاب این افشاگری کارگران سایپارا به فراخوان حمایت

از کارگران اخراجی شیشه نشکن سایپا بخوانید وبکارگران سایپا بگوید در مدیریت این افراد بیش

دهها نفراز کارگران شیشه نشکن سایپا بیکار شده اند .

این یعنی مبارزه 

دوستان کارگر

ما خوشحال خواهیم شد که نامه ها واخبار و مباحث زیادی از شما ببینیم

تنها رهائی ما کارگران آگاهی ماست

اگر ما آگاه شویم مبارزه خواهیم کرد

اگر ما مبارزه کنیم متحد خواهیم شد

زنده باد مبارزات کارگران ایران

زندان  سیاسی نابود باید گردد

کارگر زندانی آزاد باید گردد

جمعی از کارگران ایرا نخودرو


مسائل کارگری

7 ژوئیه 2011

دوستان  کارگر

یکی از اساسی  ترین مسایل ما کارگران شناخت و آگاهی از مباحث مطرح در جنبش کارگری است ما کارگران بدون داشتن سلاح آگاهی نمی توانیم به جنگ دشمنان خود برویم ما باید یاد بگیریم ودر میان خود ودوستان خود در حول موضاعات مطرح در جنبش کارگری بحث کنیم وبا شناخت از همه نطریات بتوانیم ضمن اشاعه نطریات در بین دوستان کارگر هم خود آگاهتر شویم وهم دوستانمانرا آگاه کنیم دانستن مسایل مختلف وشناخت این مسایل به ما کمک خواهد کرد که در مواقع ضروری تصمیم درست بگیریم

وکورکورانه دنباله رو آن واین جریان نشویم هر کارگری  ضمن مبارزه روزانه در سرکار در جامعه باید از طبقه خود شناخت داشته باشد

منافع خودرا بشناسد

اهداف خودرا بداند

چی می خواهد وبه کجا می خواهد برود

از چه مسیری واز چه اهرم های باید استفاده کند

برای رسیدن به اهداف خود چه مشکلاتی وجود دارد

حریف مقابل خودرا بشناسد

از غلم اقتصاد خبر داشته باشد

تاریخ مبارزاتی  کشور خود ودنیا را دنبال کند

احزاب  وتشکلهای موجود در ایران وجهان را بشناسد

قانون اساسی وقانون کار را بدانند

قانون بیمه را یاد بگیرد

حقوق خودرا بشناسد

خواستهای خودرا بدانند

ازخواست کارگران مختلف خبر داشته باشد

با چشمان باز وآگاهانه در جهت رسیدن به اهداف خود تلاش کند

ما بازهم در این مورد صجبت خواهیم کرد

بنا داریم امروز شما را با یک بحث روز کارگری آشنا کنیم

رضا درخشان از اعضاء سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در زمان برگزاری اجلاس سازمان جهانی کار نامه به کارگران فرانسوی می نویسد

کاری که ما هم کردیم

این نامه مورد نقد قرار می گیرد عده ای مخالف آن وعده موافق آن می شوند.در این بین خود رضا درخشان هم نقدی بر منتقدان خود می نویسد

ما این مباحث را روی سایت گذاشتیم که دوستان کارگر خود آنر بخوانند ونطر مخالف وموافق را هم ببینند

وبهترین کار آن است که در مورد آن در بین دوستان کارگر هم بحث کنند  تا با شناخت نطریات مطرح در جنبش آشنا شوند

این شما واین هم رضان درخشان

رضا رخشان مسئول روابط عمومی سنديكاي كارگران نيشكر هفت تپه در گفتگو با راديو ندا:

اعدام يك كارگر اخراج او از كار است

رادیو ندا: رضا رخشان مسئول روابط عمومی سنديكاي كارگران نيشكر هفت تپه با اشاره به وضعيت عمومي خوب 5 تن از اعضائ

هيئت مديره زنداني اين سنديكا كه هم اكنون در زندان فجر دزفول محبوسند، گفت: ”آنچه كه مايه نگراني ما و خانواده اين كارگران

زنداني است اخراج انها از كار است. در اين مورد آقاي دكتر اوليائي فرد، وكيل اين كارگران، شكايتي را تنظيم و به اداره كار شوش

تحويل داده است. “

وي افزود” در حقيقت اعدام يك كارگر اخراج او از كار است. و اين بيشتر مايه نگراني است تا بحث سپري كردن چند ماه در

زندان”


نامه رضا رخشان به سندیکاهای کارگری فرانسه

 به رضا رخشان: شما هم به اعتراض بین المللی به جمهوری اسلامی بپیوندید

 ناصر اصغری

  كارگر كمونیست ١٦٠

رضا رخشان: پاسخی به منتقدین

رضا رخشان


www.ofros.com

!!رضا رخشان» و فتوحات سندیکالیسم»

  فعالین لغو کار مزدی                                                                                          شنبه ١١ تیرماه ١٣٩٠

!مفهوم، پیام رضا رخشان بە سندیکاهای کارگری فرانسوی


پیش نویس قانون کار جدید، حمله دیگر سرمایه داران به حقوق کارگران

4 ژوئیه 2011

گفتار روز 

اخیرا از سوی وزارت کار، پیش نویسی از یک قانون کار جدید مطرح شده که بر اساس آن، بسیار جانبدارانه تر از پیش، تامین منافع کارفرمایان و سرمایه داران تضمین خواهد شد و حقوق بیشتری از کارگران زیر پا گذاشته خواهد شد. بر اساس این اصلاحیه، ۲۸ بند از مفاد قانونی قانون کار کنونی تغییر خواهد کرد. به‌ عنوان مثال چنانچه این اصلاحیه به تصویب نهایی برسد، مرخصی سالانه کارگران به ۲۰ روز کاهش خواهد یافت؛ مرخصی برای فوت اقوام درجه یک کارگران و افزایش ۴۰ درصدی مزد کارگران در دو نوبت کاری و شیفت کار حذف می گردد.

برخی از ارگان های ضدکارگری حکومتی به اصطلاح مدافع حقوق کارگران، که به ظاهر سنگ کارگران را به سینه می زنند و عملا در خدمت سرمایه و برگمارده حکومت هستند، در این رابطه به حرف آمده و »‌رهنمودهای دلسوزانه‌» ای هم به کارگران داده اند. یکی از این ارگان ها »‌کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران‌» می باشد.

 


رضا رخشان پاسخی به منتقدین

4 ژوئیه 2011

سندیکای هفت تپه که پس اعتصابات واعتراضهای کارگری به وجود آمد  

سندیکای هفت تپه که پس اعتصابات واعتراضهای کارگری به وجود آمد.حرکت خود رادرراستای دفاع از مطالبات کارگری خود آغاز کرد و تا به امروز نتایج قابل توجی برای کارگران هفت تپه به همراه اورده است. اگر پس ازگذشت دوسال و نیم به اوضاع امروز نگاهی مجمل بیاندازیم وضعیت عمومی کارگران نسبت به قبل از تشکیل سندیکا بسیار بهبود یافته است .امروز در هفت تپه (تا الان) حقوق کارگران سر موعد مقرر پرداخت می گردد. این دستاورد با توجه به شرایطی که امروزه اکثریت کارگران ایران با آن دست به گریبان هستند

د

 

 

دستاوردها و جايگاه مبارزه كارگران نيشكر هفت تپه  

متن مصاحبه با اصغر كريمي

 


جمهوری اسلامی و اجلاس سازمان بین المللی کار

27 جون 2011

به نقل از نامه مردم،    

 

در جریان اجلاس سالانه سازمان بین المللی کار (آی- ال- او)، در خردادماه امسال، هیاتی از دولت جمهوری اسلامی حضور یافت. این هیات اعزامی با ارایه گزارشاتی ناصحیح مدعی تحولاتی مثبت در راستای حقوق سندیکایی در جمهوری اسلامی گردید. خبرگزاری ایلنا، ۱۷ خرداد ماه، ا
به نقل از نامه مردم، شماره 871، 30 خرداد ماه 1390


 

 


اعلام جرم کارگران ایران خودرو علیه دولت جمهوری اسلامی در سازمان جهانی کار

6 جون 2011

اعلام جرم علیه دولت جمهوری اسلامی در سازمان جهانی کار توسط کارگران ایران خودرو به دلیل نقص حقوق انسانی وکشتار وزندانی واخراج نمایندگان کارگران

اعلام جرم علیه دولت جمهوری اسلامی  در سازمان جهانی کار توسط کارگران ایران خودرو به دلیل نقص حقوق انسانی وکشتار وزندانی واخراج نمایندگان کارگران 

قاتلین کارگران ایران خودرو باید محاکمه واز سازمانی جهانی کار اخراج شوند

از: کارگران ایران خودرو


به: دبیرکل محترم سازمان جهانی کار

جناب دبیر کل

آقای رئیس

با سلام وسپاس

 ضمن اظهار خوشبختی به مناسبت برگزاری یکصدمین مجمع  سازمان جهانی کار

جناب رئیس وحضارشرکت کننده محترم

 ما این نامه را از کشوری برایتان می فرستیم که از داشتن هر گونه آزادی وامنیت جانی وشغلی محروم وهستیم

از داشتن هر نوع حقوق انسانی ،حقوق کارگری واز داشتن هر گونه تشکل کارگری محروم هستیم

نویسندگان این نامه منتخبی از کارگران ایران خودرو هستند که به علت  نداشتن امنیت جانی وشغلی از معروفی خود معذورند

پیشاپیش عذرمارا بپذیرید

جناب رئیس

مشکلات جامعه کارگری ما آنقدر زیاد است که با تشکیل دهها پرونده علیه جمهوری اسلامی قادر به حل آنها نخواهید شد  طبق سنت هر سال مجمع جهانی کار برگزار می شود

  وما کارگران انتظار داریم اگر کمکی برای حل مشکلات ما نمی شود حداقل در جهت تقویت آنها گام برداشته نشود ما بارها ازسازمان جهانی کار درحواست کردیم

رونوشت نامه های سال های قبل) برای پایان دادن به این وضعیت اسفناک کارگران ایران گام های عملی برداشته شود اما دریغ از یک قدم عملی….

 مااعتقاد داریم سازمان جهانی کار می تواند وباید  در جهت حمایت از کارگران ایران   مسولیت پذیر باشد و بیشتر در این مورد دخالت کند یکی از گام های عملی

اخراج نماینده دولت ونمایندگان غیر قانونی  بنام دروغین کارگران در تمام نهاد های سازمان جهانی کار است

جناب رئیس


ما طی سالهای گذشته بارهااعتراض خود را به نقض ابتدایی ترین حقوق كارگران ایران توسط دولت ایران به حضورتان ارائه نمودیم. زیرا ما بعنوان بخشی از

جامعه كارگری حق داریم که مثل همه انسانها از حقوق انسانی خود بر خودار باشیم ما کارگران ایران هر روزشاهد ودرگیر تمامی این بی حقوقی‌ها بوده و هستیم

واینک به عنوان یک کارگر وظیفه خود میدانیم كه حقوق پایمان شده مان را به جهانیان جهت كسب حمایت ازآنان یادآوری نمائیم. ازآنجایی كه سازمان تحت

ریاست شما رسالت اش بررسی حقوق قانونی وتعین شده كارگران وكارفرمایان است متاسفانه شاهد كم توجهی به بخش كارگری این رسالت میباشیم . همانگونه

كه اطلاع دارید جمهوری اسلامی ایران سالهاست كه حقوق كارگران ایران را نقض كرده وهر اعتراضی را به وحشیانه ترین شیوه ممكن سركوب مینماید واین

درحالی اتفاق می افتد ایران عضو آن سازمان می باشد  وهرسال درهمین زمان چند هیئت انتصابی را به جلسات  سالیانه سازمان جهانی کار اعزام میدارد كه

هیچگونه مشروعیتی درمیان كارگران ایران ندارند. ما از شما انتظار داریم كه اعضاء خود را ملتزم به قوانین مصوب آن سازمان نموده وانها را به پاسخگویی

فرابخوانید

اعلام جرم علیه دولت جمهوری اسلامی بدلیل نفض آشکار حقوق انسانی وکارگری

ماکارگران ایران خودرو

 

 علیه دولت جمهوری اسلامی بدلیل نفض مکررآشکار ابتدائی ترین حقوق انسانی وکارگری مانع از ایجاد تشکل کارگری ،سلب امنیت  ایمنی با کشتار کارگران سلب امنیت جانی با زندانی کردن کارگران  وسلب امنیت شغلی بااخراج نمایندگان کارگران  خدمت سرکار در مجمغ سازمان جهانی کار اعلام جرم می کنیم واز

حضرتعالی می خواهیم که این پرونده  در دستور کار کنفرانس قرار بگیرد

قاتلین کارگران ایران خودرو باید محاکمه واز سازمانی جهانی کار اخراج شوند

در تاریخ 25/1/2011 به علت عدم رعایت مقرارت ایمنی در اثر بر خورد یک کامیون در محوطه شرکت ایران خودرو بیش از 10 نفر از کارگران به طرز فجیع کشته ودهها نفر زخمی می شوند

 

 گزارش خبرگزاری رسمی کار جمهوری اسلامی


 كشته شدن 8 كارگر در ايران خودرو کارگران ایران خودرو 

بعد از شنیدن این خبر کارگران ایران خودرو برای احساس همدردی با کشته شدگان به خانه هایشان نمی روند ودر محوطه شرکت تا مشخص شدن قاتل کارگران

به شکل کاملا آرام تحصن می کنند اما بلافاصله صدها نفراز نیروهای انتظامی ونیروهای اطلاعاتی و یگان ویژ ه سرکوب دولت جمهوری اسلامی برای سرکوب

کارگران وارد شرکت شده ودهها نفر از کارگران را دستگیر وروانه زندان ها می کنند که هنوز هم عده ای از آنها آزاد نشده اند در این مدت کارگران همچنان به

اعتراض خود ادامه می دهند چون اعتقاد داشتند یک قتل عمد رخ داده است وکشته شدن کارگران در اثر سوء وعدم رعایت مسایل امنیتی بوده است ومدیریت

شرکت ایران خودرو برای بازگرداندن کارگران به سرکار خواهان حضور نمایندگانی از کارگران در یک جلسه با شرکت فرماندهان امنیتی واستاندار تهران می کنند

اما چون کارگران ایران خودرو از داشتن هر گونه تشکل کارگری محروم هستند ونمایندگانی ندارند از معروفی نماینده به غلت مشکلات امنیتی وترس از اخراج

خوداری می کنند و(اخراج 20 نفر ازکارگران در سال 2003)اعلام می کنند.که ما نماینده نداریم وهمه نماینده یم اما مدیریت اصرار می کنندکه باید حتما

نمایندگانی از کارگران در جلسه شرکت کنند و تضمین می دهد هیچگونه مشکل امنیتی وامنیت شغلی برای نمایندگان کارگران پیش نخواهد آمددر نتیجه حدود 28

نفر از کارگران به صورت خود جوش به عنوان نماینده در جلسه شرکت می کنندوخواستهای مطرح می شود که بخشی از آنها عبارت از

 معرفي ومحاکمه عاملان حادثه با تشکيل کميته حقيقت ياب با حضور نمايندگان انتخابي کارگران

 آزادي فوري وبدون قيد وشرط دستگير شدگان خروج نيروهاي سرکوبگر از شرکت

 استعفاي اعضاي هيت مديره

 اعلام آمار واقعي کشته شدگان برگزاري مراسم تجليل از جان باختگان با حضصور کارگران وخانواده آنها

 تقبل تمام هزينه زندگي کشته شدگان ومجروحين

 برگزاري انتخابات آزاد براي ايجاد تشکل کارگري وبدون دخالت نهادهاي امنيتي ودولت

 پرداخت دسمزدهای عقب افتاده

 از میان برداشتن تعبیض میان دستمزدها

 لغو اضافه کاری اجباری عدم اعلام کار در روزهای تعطیلی

 تشکيل کميته ايمني با حضور نمايندگان کارگران

 وخواسته های دیگر اکنون بعد از چند ماه از این حادثه مدیریت ایران خودرو به هیچ کدام از خواست کارگران جواب نداده است بلکه دهها نفر از کارگران را در

زندانها نگه داشته است وبیش از دهها نفر از نمایندگان منتخب کارگران را از سرکار اخراج کرده است وداخل شرکت را با استقرار نیروهای امنیتی تبدیل به یک

پادگان کرده است ما کارگران ایران خودرو به غلت کشتار کارگران و سرکوب وزندانی کردن کارگران واخراج نمایندگان کارگران علیه دولت جمهوری اسلامی در

کنفرانس سازمان جهانی کار که نماینده دولت ایران در آن حضور دارند اعلام جرم کرده واز جنابعالی درخواست می کنیم که نماینده دولت ایران در خصوص

 عدم شناسائی قاتلین کارگران کشته شده

 ایجاد جوپلیسی وتهدید وارعاب وسلب امنیت جانی وشغلی 

غلت زندانی کردن کارگران 

وعلت اخراج نمایندگان منتخب کارگران توضیح بدهند

لینک اخراج کارگران ایران خودر

سوال از محرابيان درباره اخراج 11 نماينده كارگران ايران خودرو 

 جناب رئیس وحضارشرکت کننده

 ما کارگران ایران خودرو ماخواهان شناسائی ومجازات قاتلین کارگران کشته شده هستیم  

ما خواهان پایان دادن به تهدید ارعا پلیسی ولغو سانسور وآزادی بیان وعقیده می‌باشیم

 ما خواهان احترام به امنیت شغلی کارگران و لغو قراردادهای موقت می‌باشیم

 ما خواهان بازگشت به کار کارگران اخراچی ایران خودرو    به سرکار می‌باشیم

 ما خواهان رسیدگی فوری به عدم پرداخت دستمزدها ی عقب افتاده می‌باشیم

 ما خواهان آزادی ایجاد تشکل مستقل کارگری بدون دخالت دولت وکار فرما می‌باشیم

 ما خواهان پایان دادن به تعبیض در پرداخت دستمزدها در شغل همطراز (قراردادهای موقت)هستیم

 وما خواهان پایان دادن به عدم جذب کارگر به علت داشتن عقیده ومرام (تفتیش عقاید)در بین کارگران می‌باشیم

 جناب رئیس بر اساس اعلام رسانه‌ها در اجلاس (مجمع عمومی) آن سازمان كه در ژنو برگزار می‌شود، متاسفانه باز هم كسانی به عنوان نمایندگان طبقه كارگر

ایران شركت می‌كنند كه در هیچ انتخابات دموكراتیكی به عنوان نماینده کارگران برگزیده نشده اند. بدین وسیله ، ما کارگران شرکت خودرو سازی ایران خودرو

یکی از بزرگترین واحدهای تولیدی با بیش از سی هزار کارگر اعلام می‌كنیم این شركت كنندگان نمایندگان واقعی كارگران ایران نبوده و اعتراض شدید خود را

نسبت به پذیرش این افراد برای حضور در جلسات سازمان بین المللی كار اعلام می‌كنیم.

 جمعی از کارگران ایران خودرو

 /6/6/2011 ا

رونوشت

حقوق بشر سازمان ملل

عفوء بین اللمل


پروسه مبارزاتی طبقاتی و نیاز جنبش کارگری ایران

12 مِی 2011
با سلام
مطلب پیوست جهت اطلاع شما و در صورت امکان انتقال به دیگران.

پروسه مبارزاتی طبقاتی و نیاز جنبش کارگری ایران

تقدیم به مبارزان جنبش کارگری و بمناسبت فرا رسیدن روز کارگر


مقدمه – جنبش کارگری با توجه به اثر عمیقی که در جنبشهای آزادیخواهانه کشورهای جهان دارد و از جمله ایران ، گروه تحقیق کارگری را موظف با بررسی ان نموده است . طبیعی است بررسی جنبش یکصد ساله اخیر در تمام ابعاد و مبارزات روزمره در یک مقاله جای نمی گیرد  و لذا تلاش شده بخشی از جنبش کارگری و نه تاریخچه  مبارزات روزانه ان که در مراجع گوناگون قابل دسترسی است با توجه به نیازی که امروزه کمک فعالین کارگری را برای گسترش جنبش می طلبد ، مورد بررسی قرار گیرد . در این جهت کوشش شده ابتدا مختصری به تئوری رایج مربوط به حزب طبقه کارگر پرداخته و نگاهی به سیر رشد طبقات سرمایه دار و کارگر و همچنین اقشار متوسط در کشورهای پیشرفته نموده ، طی مقایسه ای سریع تاثیر این تئوری در جنبش دموکراتیک ایران  و بخشهای دیگر از جمله بررسی طبقه حاکم ، طبقه کارگر و اقشار متوسط و روشنفکران قبل و پس از جنبش سال ۵۷ نظری انداخته شود .  یک زاویه مهم که در این مقاله به تحلیل کشیده شده پیوستگی مبارزات کارگری و نیروی چپ متمایل به فعالیت در جنبش کارگری است و اینکه توانسته است تا نقش تاریخی خود را همچون همفکرانشان در سایر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه انجام دهد و در نتیجه به سازماندهی طبقه کارگر کمک نماید ، یا اینکه هدفش بیشتر در پز رهبری کننده ، تنها به دادن شعار بسنده کرده است . منکر طیف وسیع اقشار متوسط و عملکردهای گوناگونش نمی توان گردید ، ولی منکر وظیفه اجتماعی آنان نیز نمی توان شد که باید در ابتدا خود را به دانش طبقاتی به توجه به واقعیتهای روز مجهز نموده و سپس آنرا بدون چشمداشتی به کارگران آموزش دهند . دیکتاتوری طولانی یکصد ساله اخیر در کشور ایران جز در مقاطع کوتاه عدم تثبیت دولتها و حکومتهای مستقر ، علاوه بر تاثیر منفی که بر جنبشهای دموکراتیک و چپ داشته ، موجب پراکندگی و عدم پیوست جنبشهای کارگری نیز شده است که در این مقاله تلاش گردیده به این نکات توجه شده و نقش کارگران پیشرو که بدلیل کمبود دانش و آگاهیهای سیاسی نتوانست تحلیل دقیقی از کار سندیکایی و حقوق صنفی کارگران و کار سیاسی و مبارزه با دولت مستبد داشته و در تشخیص دچار اشتباه گردد . در انتهای مقاله نیز به مهمترین بحث یعنی تحلیل سندیکای مستقل و جنبش کارگری ایران و اثری که فعالین سیاسی در داخل و خارج کشور بر انها پرداخته و نیاز جنبش کارگری شرح داده شده است . روشی که در مقاله برای بررسی وضعیت طبقات سرمایه دار و کارگر بهمراه قشر روشنفکر چپ بکار رفته ، بصورتی است که از زوایای گوناگون مسائل بازبینی گردد و در نتیجه ترجیح داده شد که هر موضوع در یک پاراگراف از ابتدا تا انتها مورد توجه قرار نگیرد ، بلکه انها را نسبت به ابعاد مختلف مبارزاتی در پاراگرافهای متعدد مورد بررسی قرار داد که طبعا گاهی مطالبی تکرار می گردند . امید است که گروههای کارگری و فعالین سیاسی توان خود را برای بالا بردن آگاهی و انتقالش به کل بدنه طبقه کارگر اختصاص داده ، تا کارگران قادر باشند تاکتیکهای خود را برای مبارزات صنفی و سیاسی انتخاب کنند ، چه آگاهی و دانش طبقاتی بخشی از مبارزه می باشد که اگر به فعل و سازماندهی طبقه تبدیل نشود ، ارزشی نخواهد داشت .        
فلسفه مارکس و انقلاب شوروی – در دویست سال اخیر پرداختن به کارگران موضوعی است که یکی از بیشترین اخبار ، مقالات ، تحلیلها ، کتابهای منتشر شده را دربر می گیرد ، چرا که این کارگران بودند که در اکثر اعتراضات ، اعتصابات ، قیامها و جنبشهای شکل گرفته در این یک قرن و نیم دست داشته و بنوعی بسته به میزان قدرت سازماندهی طبقه کارگر در پیروزی یا شکست موثر بوده اند . مارکس اندیشمندی که هنوز آثارش ارزش خود را نسبت به زمان خود دارا هستند ، وی کسی بود که بطور دقیق در کاپیتال و سایر کتابهایش تاریخ بشری را در تضاد دو طبقه حاکم و مولد شرح داده و این تضاد را با جزییات بیشتر در جامعه سرمایه داری روشن نموده که چگونه کارگران توسط سرمایه داران استثمار می گردند و راه نجات را تشکل کارگران برای رهایی دانست و یاداوری کرد که فیلسوفان قبلی جهان را تفسیر کرده اند ولی مهم تغییر آنست ، تئوری مارکس منشا یکسری از انقلابات سوسیالیستی در جهان گردید . مارکس و انگلس در تمام طول عمر مبارزاتی خود بتمام جنبشهای کشورهای اروپایی که در آنزمان مهد جریانات سیاسی و اجتماعی بود توجه داشته و تلاش می کردند در بیشتر آنها شرکت کرده و سپس نتایج را در بیانیه ها و مقالات برای استفاده جنبشها تئوریزه نمایند . آنچه از نظر انها اهمیت داشت تحلیل مسائل با توجه به واقعیتها بود و مقالاتی از جمله کمون پاریس و غیره ناشی از درک مسائل جاری بود که در اروپا به وقوع می پیوست ، تفاوتی که با سایر فیلسوفان قبل از خود داشتند . بیشترین توجه انها به جنبش کارگری و نحوه رهایی طبقه کارگر از قید استثمار بوده و مبارزه کارگران را برای ایجاد سندیکا و تشکیلات مستقل مورد تایید قرار می دادند و معتقد بودند کارگر در مبارزه جز زنجیر سرمایه داری که به او بسته شده چیزی برای از دست دادن ندارد . مارکس و انگلس به دلیل دور بودن از اتفاقات کشورهای آسیایی و با وجود دانش سیاسی و اجتماعی و اقتصادی که از منابع می گرفتند ، نتوانستند شیوه تولید آسیایی و طبقات موجود در جوامع ان کشورها از جمله ایران را  بیان کنند و این امری طبیعی برای یک اندیشمند محسوب می گردد ، در ادامه تلاش کردند با دسترسی به اطلاعات که بسیار محدود بود و یادگیری زبان ان کشورها کار بررسی و تحقیق را دنبال کنند که موفق نگردیدند . گرچه مارکس و انگلس تلاش کردند وضعیت طبقه کارگر را از طرفی با طبقه سرمایه دار و از طرفی دیگر رابطه اش با طبقه متوسط و اقشار روشنفکر در حال شکل گیری روشن کنند ، با وجود این زمان لازم بود تا اندیشه مارکس توسط لنین در اولین انقلاب سوسیالیستی محک بخورد تا نقاط تاریک و روشن حرکت روشن گردد . لنین دانست که برای ایجاد حزب طبقه کارگری که مارکس برای سرنگونی حکومت سرمایه داری پیشنهاد داده ، می بایست با کمک همفکرانش توجه جدی به جنبش کارگری روسیه بنماید و برای متحد کردن کارگران راهی جز شرکت در مبارزات روزمره انها ندارد . گفته لنین مبنی بر ؛ رشد  پرولتاریا در هیچ جای جهان جز از راه تاثیر متقابل اتحادیه های کارگری با حزب طبقه کارگر نه تداوم می یابد و نه امکان تداوم دارد ، برهمین اساس بود . آثار متعدد لنین در مورد تمامی اتفاقات کشورش ، چه جنبشهای دموکراتیک ، چه ترفندهای طبقه حاکم و چه جنبش کارگری نشان از درک وی برای رسیدن به هدفش دارد و اینکه چگونه نیروهای مخالف رژیم را با حزب خود متحد نموده ، کارگران را از استثمار آگاه نمود و اتحادیه های کارگری را در حزب خود متشکل نماید . با وجود ضعف نسبی حاکمیت روسیه ناشی از اختلافات جناحی و جنگ جهانی اول و وضعیت وحشتناک کارگران و اقشار       کم درآمد و دیکتاتوری سرکوب که سرعت تشکل نیروهای دموکرات و حزب کارگری لنین را افزایش داده و پیروزی انقلاب را ممکن گردانید ، بازهم طبیعی بود که لنین نتواند به پیچیدگی های حزب طبقه کارگر ، ترکیب ان ، شرکت کارگران نه بصورت فردی در رهبری حزب و موارد دیگر در اولین تجربه پیروزمند انقلاب سوسیالیستی پی برد و زمان لازم بود تا مشکلات خود را نشان دهند . 
انقلابات سوسیالیستی – انقلابات بعدی در سایر کشورها از جمله چین ، ویتنام ، کامبوج ، لائوس و غیره در شرایط دیگری از رشد کمتر سرمایه داری و جنبش کارگری همزمان با استعمار کشورهای پیشرفته سرمایه داری آنزمان همچون انگلیس ، امریکا و فرانسه و ژاپن که نیروهای نظامی خود را در کشورهای نامبرده مستقر و با سرمایه های خود نیروی کار ان کشورها را استثمار می کردند ، بوقوع پیوست . جنگ جهانی دوم و پیروزی شوروی ، امریکا و سایر کشورهای اروپایی موجب تقسیم جدید کشورهای جهان گردید و شوروی با نیروی نظامی خود توانست کشورهای معروف به بلوک شرق را به به سیستم اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی شوروی جدید تبدیل کند که دیگر از انقلاب سوسیالیستی ابتدای کار فاصله گرفته بود ، هرچند احزاب چپ تشکیل شده در این کشورها نیز بعنوان نیروی داخلی به این امر کمک کردند ولی مکانیزم شوروی عامل مهمی بود . کلیه کشورهای انقلاب کرده بعد از شوروی نیز به دلایلی که جایشان اینجا نیست ، نتوانستند بر مشکلاتی که دامن حزب پیروزمند را گرفته و در حقیقت رهبری روشنفکران و فعالین سیاسی را بر حزب دیکته می کرد حل نمایند و نتیجه مشابهی از انقلابات سوسیالیستی حاصل گردید . انقلابات انجام گرفته تا مدتها انگیزه بسیاری از مردم و بخصوص طبقه کارگر کشورهای تحت سلطه سرمایه داری و یا عقب مانده تر را بر می انگیخت و لذا جنبشهای ایجاد شده بعنوان مهمترین دشمن حاکمان کشورهای غیر سوسیالیستی مخصوصا دولتهای کشورهای پیشرفته سرمایه داری و حاکمان همان کشورهای عقب مانده گردید که همین امر موجب فشار و سرکوبی جنبشهای دموکراتیک و کارگران کشورهای عقب مانده و زیر سلطه دیکتاتوری جهت جلوگیری از انقلاب شد . زمان زیادی طول کشید تا غیر از اخباری که از پیشرفت کشورهای انقلابی که از طریق روزنامه های تحت کنترل دولتهای انها از جوامع بسته و غیر قابل نفوذ این کشورها می امد ، اخبار دیگری ناشی از استثمار جدید طبقه مولد و جنایاتی که صورت می گرفت به جهان بیرونی منتقل گردد و در نتیجه مقالات و کتابهای زیادی چه توسط مخالفین ، چه توسط افراد معتقد قبلی به این انقلابات که بنوعی جدا شده و یا نقدی بر ان داشتند و همچنین اندیشمندان جدیدی که راه حل را می جستند ، منتشر گردید که به دلایل متعدد که جایشان در این مقاله نیست ، جاذبه انقلابات سوسیالیستی در کشورهای رو بتوسعه و عقب مانده کمتر گردید . 
کشورهای پیشرفته سرمایه داری – در کشورهای پیشرفته که جنبشهای دموکراتیک به نتیجه رسیده و مبانی حقوق بشری تا حدی در کشورها رعایت شده و کارگران و سایر اصناف و نیروهای مردمی توانستند نهادهای دموکراتیک خود را در دل سندیکاها و سایر تشکیلات ایجاد کنند ، دولتها راه دیگری پیش گرفتند تاهم جنبشها را کنترل نموده و هم جنبش کارگری را بسمت و سوی قانونی و نه انقلابی سوق دهند تا سرمایه داران از جمله خود دولت بتوانند سود بیشتری ببرند . اهمیت مردم در کشورهای پیشرفته و اینکه ملت انها بودجه اصلی دولتها را جهت هزینه ها پوشش می داد همراه فشار نهادهای مردمی و کارگری که آنزمان در سندیکاهای قدرتمند تشکل یافته بودند ، باعث رفرمهایی بسود مردم و کارگران گردید . با بحرانهای سرمایه داری و بیکاریهای گسترده دولت و سرمایه داران ( خصوصا امریکا ) راههای قانونی دیگری برای مقابله با کارگران یافته و بتدریج توانستند اثر سندیکاها را ، که تعدادی از آنها حتی خطر کومینسم را بیشتر از سرمایه داری می دانستند ، در کشورهای غربی کمتر نموده و کارگران را وادار به قراردادهای دوجانبه و قبول نظام نمایند . کشورهای اروپایی که جز انگلستان مهد انقلابات دموکراتیک بودند ، نهادهای دموکراتیک قدرت بیشتری پیدا کرده و با تظاهرات وسیع خود همواره دولتها را مجبور به اصلاحات می نمایند ، حتی کشورهای اسکاندیناوی با افزایش آموزش و امکانات بیمه و کلا رفاه  اجتماعی عمومی بنوعی دورنمای کشور سوسیالیستی را عرضه کرده اند ولی سیستهای ارتجاعی و گاهی فشار دولتها در مقابل اصلاحات بیشتر بچشم  می خورند . آنچه قابل تعمق است اینکه حتی در کشورهای پیشرفته که مردم با آزادی به انتخابات تن می دهند و دولت از دل این انتخابات در می آید ، ولی تعداد احزاب که کم و بیش مشابه هستند بسیار محدود بوده و سرانجام سیاستهای دنبال شده این احزاب و دولتها بیشتر منافع سرمایه داران بزرگ راحمایت می نماید و لذا نهادهای دموکراتیک مردمی و جنبش کارگری انها می بایست در ابعادی دیگر به مبارزات خود ادامه دهند . در این بازار آشفته نهادهای مردمی و جنبشهای دموکراتیک و کارگری کشورهای رو به توسعه و عقب مانده برای رسیدن به حقوق انسانی خود در مانده اند که به کدام راه و سمت دل بندند و یا چگونه راه جدیدی را بیابند .  
ایران بعد از مشروطیت – در کشور ایران نیز که شاید باید گفت متاسفانه در منطقه حساسی از جهان  و بدلیل موقعیت جغرافیایی و همسایه بودن با شوروی و داشتن نفت و سایر منابع طبیعی مورد چشم داشت کشورهای پیشرفته غربی و شرقی قرار گرفته ، انتظار تحولات گوناگون چه بخاطر مبارزات مردمی و نهادهای دموکراتیکی و جنبش کارگری و چه بدلیل مکانیزمهای کشورهای سلطه گر رفته و میرود و خواهد رفت . دور از تصور نبود که تبلیغات انقلاب شوروی ایران را دربگیرد ومردم خواهان فضای دموکراتیکی را که بعد از جنبش مشروطیت متوقف شده بود ، خواستار گردند و همچنین انگیزه کارگران را برای پیشبرد خواسته هایشان افزایش دهد . روشنفکران برخواسته از اقشار متوسط که بیشترین تاثیر را از جو انقلابی شوروی گرفته بودند و با ارتباطهای وسیعی که بین مردم دو کشور در جریان بود ، تلاش جدیدی را برای ایجاد تشکلهای کارگری انجام دادند و با استفاده از آثار اندیشمندان چپ به گسترش سندیکاها و گروهای سیاسی پرداختند که نتیجه منفی ان هنوز هم دامن گروههای سیاسی چپ را رها نکرده است . اگر تبلیغات وسیع ضد سوسیالیستی و کمونیستی کشورهای پیشرفته که وظیفه خود را انجام می دهند نادیده گرفته    شود ، اگر سرکوب وحشیانه حاکمان کشورهای مستبد نسبت به جنبش کارگری و هر جنبش آزادیخواهی که باز جوهر وجودی آنهاست نادیده گرفته شود ، هرگز نمیتوان از انجماد فکری بیشتر گروههای سیاسی معتقد به انقلابات سوسیالیستی و یا کمونیستی در کشورهای عقب مانده به آسانی چشم پوشی کرد که اندیشه مارکس و سایرین را مانند کتابهای مذاهب دیگر همچون  قرآن ، انجیل ، تورات و یا سایر کتابهای مشابه مقدس نموده و در نتیجه نتوانستند نسبت به تحولی که در جوامع پیش آمده ، تئوری مطابق بر این تحولات را درک و به جنبش کارگری و تشکلش کمک نمایند !
سوسیال دموکراسی ایرانی – اگر در کشورهای سرمایه داری رفرمهایی صورت گرفت ، در عوض بیشتر تئوریسینهای چپ وطنی آثار مارکس ، لنین و سایرین را همچون فایلی در قفسه کشوها نهاده و در هر موردی که نیاز به تحلیل داشته و دارند ، فایل مربوطه که بنظر انها مشکل گشاست را بیرون آورده و از همه هواداران می خواهند که این الگو را محور کار خود قرار دهند و تنها نکته ای که بروی خود نمی آورند اینکه همه انقلابیون مورد علاقه انها مهمترین وظیفه را کار در جنبش کارگری و نه از راه دور می دانستند . درست مانند دعاوی حقوقی کشور انگلستان و کشورهای مشترک المنافع که همان پروسه تحول انگلیس را یعنی خزیدن سرمایه داری از درون جامعه فئودالیته را سرمشق قرار دادند که برای دادن حکم مربوط به هر مورد در دست محاکمه می بایست حکم نمونه مشابه قبلی در سالهای گذشته را یافته و محک قرار  داد . البته قوانین کشوری همچون فرانسه برعکس انگلیس که سرمایه داری با انقلاب خونین از درون جامعه فئودالیته تثبیت گشت و قوانین متحول متناسب با سیستم جدید مدون گردید ، سالهاست نمونه و الگوی کشورهای رو بتوسعه و عقب مانده پس از پیروزی هر جنبش قرار گرفته   می شود . یکی از مشکلات عمده گروههای سیاسی چپ ایران که آگاهی دادن به طبقه کارگر را نه برای خود رهبری طبقه ، بلکه برای تغییر قدرت سیاسی  انجام می دادند ، آثار لنین را که اکثرا در زمان پروسه تشکیل حزب و پس از ان نوشته شده ، برای الگو سازی است که در نتیجه روشنفکران چپ ایرانی تلاش دارند ثابت کنند که جنبش کارگری تنها در راستای مخفی بودن و زیر پوشش بودن حزب مفهوم پیدا می کند و لذا حرکت برای تشکیل سندیکای مستقل در راستای نظام سرمایه داری بوده و انحراف از انقلاب است . متاسفانه این الگو قرار دادن و محو تفکر گشتن در بسیاری از گروههای چپ همچنان ادامه داشته و اگر بعضی از این روشنفکران چپ نیز سخنی متفاوت و نه حتی متحولانه بیان داشته ، انهم به الگویی دیگر تبدیل و اسامی انها به فایلهای قبلی و یا اسامی احزاب اضافه شده است . پیشروان بیشتر گروههای سیاسی که هواداران خود را سخت به آثار مورد تایید خود رهنمون می کنند ، حتی حاضر نیستند دریابند که اگر این انقلابات سوسیالیستی به هدفی که داشته نرسیده ، چه دلیلی داشته و وظیفه دارند نقدهای  تئوریک را مثلا به نطفه سازماندهی و سهم کارگران در تشکیل احزاب کمونیستی و موضوع رهبری ان کشورها متوجه نموده و اشتباه را احیانا در صورت توان اجرا ، مجددا تکرار نکنند . چگونه ان احزابی که موفق به انقلاب سوسیالیستی شده اند با وجود دادن سهمی به کارگران در تشکیلات خود نتوانستند جامعه مورد ادعا را پیاده کنند ، در حالیکه افراد و بعضی از گروههای سیاسی حتی دور از وطن که حاضر نیستند خود را کمتر از کمونیست بدانند بر هر نوع حرکت کارگری داخل کشور زیر شدیدترین سرکوب حاکمان ، انتقاد نموده و مانند ایدالیستها جز انقلابات کمونیستی که روشن نیست چگونه ، با چه ابزاری و با چه سازمان و یا حزبی را خواهان بوده و چگونه می خواهند به واقعیت تبدیل کنند ، که امید است خلق السائه و بکمک نیروهای آسمانی  نباشد !
اندیشه سندیکا – همچنانکه طبقات محکوم و زیر سلطه جوامع قبل از سرمایه داری یعنی رعایا و برده ها در تضاد با فئودالها و برده داران بوده و این امر ناشی از تضاد درونی انها در هر جامعه بود ، کارگران نیز قبل از اینکه مارکس اندیشه خود را بیان کند بدلیل کار و علایق مشترک و تضاد ناشی از کار و سرمایه بدنبال تاسیس تشکیلاتی بودند تا بکمک همدیگر حقوق صنفی خود را که با وجود شرکت مستقیم در تولید ، کمترین بهره را داشته باشند ، از سرمایه داران و دولت کارفرما بگیرند . سندیکا مهمترین دستاوردی بود که کارگران در مبارزات خود به اهمیت ان برای رسیدن به خواسته های خود پی بردند و در نتیجه همچنان بعنوان پایگاهی معتبر برای کارگران در پیش بردن خواسته هایشان محسوب می گردد و بهمین دلیل طبقه سرمایه دار ، دولت ، حاکمیت و حتی اقشار مختلف جامعه ، روشنفکران ، اندیشمندان ، گروههای سیاسی ، گروههای حقوق بشری ، سایر نهادهای جامعه همچون زنان و دانشجویان و معلمان و غیره و سرانجام اقشار مختلف خود کارگران تفسیرهای مختلفی از سندیکا و انجمن صنفی و شورا می نمایند وتلاش دارند با ایجادش بسود خود از ان بهره برداری کنند . روشن است که طبقه سرمایه دار ، دولت و حاکمیت یک کشور تلاش دارد که سندیکای وابسته ( زرد ) و حداقل متمایل بخود را تشکیل داده و یا اجازه تاسیس بدهد و از این طریق حرکتهای کارگری و خواسته های انها را بسود خود کنترل نماید و در مقابل کارگران تلاش می کنند سندیکای مستقلی ایجاد کنند که در جهت منافع کارگران حرکت نماید . در کشورهای پیشرفته ، قوانین در جهتی نوشته شده اند که کارفرمایایان سعی می کنند کارگران را از ورود به سندیکاهای کارگری منع نموده و تا جائیکه لازم است اثر سندیکا را منتفی نمایند و یا کارفرمایان قادرند توافق مستقیم با کارگران تحت استخدام خود بدور از حمایتهای سندیکایی داشته باشند تا از طرفی از اتحاد گسترده کارگران جلوگیری نموده و از طرف دیگر سود بیشتری بجیب بریزند و این چنین است که برخلاف تصور ، تعداد کارگران عضو سندیکاهای کارگری نسبت به تعداد کل کارگران اینگونه کشورها بسیار اندک است .
ورود سرمایه خارجی – در کشورهای پیشرفته بدلیل امکاناتی که شرکتهای بزرگ و بین المللی دارند با انتقال سرمایه به کشورهایی عقب مانده و بخصوص در مناطق آزاد تجاری ان کشورها که با حمایت دولتهای انها مواجه شده ، در مقابل کارگرانی قرار می گیرند که از حقوق سندیکایی محروم و از نظر حقوقی و رفاهی در حداقلها بسر می برند و باین ترتیب سود بمراتب بیشتری نصیبشان گردیده ، از دست قوانین مصوب کشورهای خود و سندیکاهای کارگری خود در امان بوده ، مالیات بمراتب کمتری پرداخته ، ملزم به تامین امکانات رفاهی برای کارگران و کارکنان بومی نبوده ، با باجی که به حکام و مسولین بومی می دهند جلوی هرگونه حرکت کارگری را گرفته و سرانجام این انتقال سرمایه را مانند پتکی بر سر کارگران کشورهای خود بکار می برند تا علاوه بر پایینتر آوردن حقوق و مزایای کارگران کشورهای ( پیشرفته ) خود ، حتی قراردادهای مصوب قبلی را نیز بسود خود تعدیل کنند . کشورهای پیشرفته با وجودیکه از آزادی نسبی برخوردارند ولی قوانینی را وضع کرده اند که نهایت بیشتر بسود کارفرمایان می باشند و نیروی کار انها درگیرودار قوانین و بیکاری خود ، ناچار سازمانهایی ایجاد می کنند که بنوعی منافع کارفرماها را نیز دربر گیرد . اگر بحرانی پیش می اید ، که معمولا هرچند سال چنین میشود ، الویت کمکهای دولتی که از مالیات همه مردم یک کشور بدست می اید به صاحبان بانکها ، شرکتهای انحصاری بیمه و شرکتهای بزرگ ورشکست شده و یا در حال ورشکستگی تعلق می یابد ، با این توجیه که شرکت بازگشت شده بکار خواهد توانست کارگران و کارکنانش را از بیکاری نجات دهد و در این میان خیل کارگران و مردمی که بدلیل از دست دادن کار و یا کسر حقوق که ترفند زمان بحران کارفرمایان است ، منجر به از دست دادن خانه ، آپارتمان و امکاناتی که با وام تهیه شده و دیگر امکان پرداخت نیست از الویتی برخوردار نیست و ضمن از دست دادن بازنشستگی ، مالکیت اموال خود را هم از دست می دهند ! این موضوع و موارد دیگر بعضی از روشنفکران و گروههای سیاسی چپ مخصو صا کشورهای زیر سلطه دیکتاتوری بومی که بیشتر مقیم کشورهای پیشرفته هستند را باین فکر می اندازد که نفس ایجاد سندیکای مستقل حرکت انحرافیست و کارگران از این طریق راه رهایی را نمی یابند ، گرچه بخود اجازه نمی دهند که برای کارگران این کشورها راه حل ارائه دهند . درعوض بدون تردید سندیکای مستقل را در کشورهای خود مردود و انحرافی دانسته و پیروزی طبقه کارگر را یا در مبارزه مسلحانه دانسته و یا تشکل را در شوراهای مخفی و کمیته های کارگری سرخ الگو شده شوروی و غیره دوران انقلابش می دانند ، بدون اینکه خود در تاسیسش شرکتی کنند و یا نحوه ایجادش را در کشوری زیر سرکوب شدیدترین اختناق توضیح دهند . 
تشکیل سندیکا در ایران – در ایران نیز جنبش کارگری به همت کارگران چاپ که بدلیل نوع کار هم با روشنفکران جامعه تماس بیشتری داشتند و هم خود بدلیل زیستن در مرکز شهرهای بزرگ همچون تهران و تبریز ، از آگاهی بیشتری نسبت به سایر کارگران در صنعت نوپا  که در حال تشکیل بود ، توانستند اولین اتحادیه کارگری را در تهران در سال ۱۲۸۵ تاسیس کنند که ۴ سال بعد اتحادیه سراسری کارگران چاپ پایه گذاری گردید . باین ترتیب نخستین تشکیلات کارگری در ایران ایجاد گردید که توانست پس از تاسیس خود اولین تجربه همکاری با همدیگر را در اعتصابی که موفقیت  آمیز بود ، بپایان برساند . طبیعی بود که که انقلاب اکتبر در شوروی و تاسیس احزاب سوسیال دموکرات در شهرهای بزرگ ایران و مهاجرت وسیع کارگران ایرانی برای یافتن کار و همچنین وجود روشنفکران ایرانی موجب گردید که افکار جدید انقلابی در ادامه افکار آزادیخواهانه مشروطیت به ایران نفود کرده و موضوع کارگری جزو مطالب روز قرار گیرند و سیل آمدن روشنفکران روسی جهت ایجاد زمینه برای اتصال ایران به انقلاب شوروی نیز این امر را تشدید نمود . با پیروزی که اتحادیه های کارگران چاپ تجدید سازمان یافته در اعتصابات خود بدست آوردند ، موجب گردید که اتحادیه های نانواها ، شاگردان دکانهای بزازی و پارچه بافان و سپس کارگران کفاش ، پست و تلگراف ، قناد و شاگردان دکانها و تجارتخانه ها تشکیل گردند که از پس انها اتحادیه عمومی کارگران مرکزی ایجاد شد که توانست ۸۰۰۰ عضو از ۳۰،۰۰۰ کارگر موجود تهران را در سال ۱۳۰۱ سازماندهی نماید . در هرکدام از شهرهای همجوار مرزهای شوروی نیز مانند تبریز ، رشت و بندر انزلی تشکیلات شکل گرفت و هر شهر دارای ۳۰۰۰ عضو کارگری  بودند که در بندر انزلی ، شهری که اولین حزب کمونیست ایجاد شد ، عمدتا از کارگران بندر و باربری اسکله شکل گرفته بودند . با رشد صنایع تحول دیگری در جنبش کارگری ایران اتفاق افتاد چه از طرفی صنایعی همچون ساخت وسائل برقی و مکانیکی و کلا امکانات زندگی رشد کرد و همچنین گسترش اکتشافات و بهره برداری از معادن برای تولید مواد اولیه و سوخت موجب گردید کارگران بیشتری در یک محل کار جمع گردند و از طرف دیگر اهمیت این صنایع در زندگی مردم جهان باعث شد به تولید انها بهای بیشتری دهند و در نتیجه تجمع کارگران در یک محل افزوده شده و سندیکاهای ایجاد شده در آنها دارای قدرت بیشتری برای مانور و پیروزی در اعتصابات داشتند . رشد اینگونه صنایع و کارهای ساختمانی و معدن که روزبروز اهمیت بیشتری می یافتند و همچنین دیرتر با پا گرفتن صنایع اتومبیل سازی  موجب گردید که سندیکاهای پرقدرتی تشکیل گردند و اتحادیه هایی از قبیل اصناف مختلف ساختمانی و فلزکار و مکانیک ، معادن و غیره شکل گیرند . اکتشاف و تولید نفت از همان اوان توسط  شرکت انگلیسی هند شرقی و حمایت دولت انگلیس خود پایه گذار صنعت نفت گردید که مراکز عمده نیروهای کارگری را تشکیل می داد که چون در ابتدا زیر نظر سرمایه های خارجی کار کرده و چشم پوشی مسولین بومی زرخرید خارجیها از حداقل حقوق و امکانات  برخوردار بودند ، بتدریج سندیکاهای نیرومندی ایجاد نمودند که اعتصابات ، شکستها و پیروزیهای کارگران ان خود ورق مهمی در جنبش کارگری محسوب گردیده و تظاهرات روز کارگر آنروزها بیاد ماندنی است .
هدف کشورهای پیشرفته از تشکل کارگری – بنابراین از همان آغاز  رشد سرمایه داری در ایران  تشکیلات کارگری بسرعت پا گرفت و توانست کارگران را به اتحاد و کسب خواسته هایشان رهبری کند ، هرچند وابستگی ان اتحادیه ها به حزب توده و الویت دادنش به منافع شوروی موجب گردید که حکومتهای وقت انها را شدیدا سرکوب نمایند . شرح جنبش کارگری ایران در سالهای آغاز تا ۱۳۴۲ که در بیشتر مقاطع با تثبیت حکومت دوران رکود را گذراند ، کتابهای موجود و سایر نشریات منتشر شده مربوط به احزاب سیاسی و کتابهای دیگر مراجع مهمی می باشند که تاریخ جنبش کارگری ایران را شرح داده اند که قابل دسترسی بوده و در این مقاله از ان صرفنظر می گردد . انچه اهمیت دارد اینکه کارگران درک نمودند با تشکیلات مستقل کارگری می توانند خواسته های رفاهی خود را که مشترک می باشند ، پیگیری نمایند ولی متاسفانه این سندیکاها و اتحادیه های کارگری مستقل که تحت تاثیر مثبت انقلاب شوروی  رشد کرده بود  موجب شد فعالین به غلط نقش شورایی را به سندیکا تفهیم نمایند . بدلیل چشمداشت سران کشور شوروی که دوره انقلابی را طی کرده و مانند انگلستان و سایرین به جهان گشایی فکر کرده و لذا بلعیدن ایران هدف اصلی دانسته و به سران احزاب وابسته ابلاغ شد ، در نتیجه اکثر تشکیلات کارگری تحت نفوذ حزب توده و حزب مشابه خود در تبریز با وجود تامین بسیاری از خواسته های کارگران ، در خدمت سیاست بازان وابسته قرار گرفتند . همزمان با سرکوب جنبش کارگری توسط دولت وقت که با کمک و مشاوره دولت و سرمایه های انگلیسی صورت می گرفت ، کارفرماهای بومی و دولت دریافتند که می باید خود تشکیلاتی کارگری را علم کنند که در خدمات انها باشند و مشاوران خارجی با وجود عقب ماندگی تفکر کارفرمایان بومی بر این امر اصرار فراوان داشتند تا در ضمن نفوذ اتحادیه های وابسته به شوروی را کمتر کنند . سندیکا و اتحادیه که هردو با هدفی مشابه تاسیس می گردید و می بایست نهاد دموکراتیکی باشد که کارگران را به حقوقشان آگاه نماید ، در خدمت سیاست روز منافع شوروی قرار گرفت و از انزمان تا به امروز سیاست شوروی همپای کشورهای انگلستان و امریکا مهمترین ضربه را نه تنها به جنبش کارگری ، بلکه به همه جنبشهای آزادیخواهانه دیگر کشور زدند . گروههای سیاسی چپ که گفتار لنین را که اتحادیه های کارگری بدون حزب طبقاتی معنی ندارند را ای قرآن نموده و فراموش کردند که در شوروی حزب طبقه کارگر بطور کلاسیک تشکیل شده و لذا هم اتحادیه ها انگیزه جذب داشتند و هم حزب موجود قدرت جذب و کنترل انها را داشت ، در حالیکه حزب نصفه و نیمه توده یک حزب وابسته به کشور خارجی بود که نه یک حزب سراسری کارگری بود و نه توان حزبی لنین را داشت . سیاست حزب توده تحت نفوذ شوروی و فشار دیپلماتهای انگلیسی و آمریکایی و دولتهای ضد کارگری بومی که طرفدار ایجاد سندیکاهای فرمایشی بودند ، هرگز اجازه ندادند که اتحادیه های کارگری مستقل که تلاش برای ایجاد داشتند ، شکل بگیرند . در ۳ سال قدرت دکتر مصدق که حمایت جنبش کارگری را حس می کرد ، حزب توده بدنبال سیاستهای خود بوده و در نتیجه کودتای کشورهای غربی منجر به سقوط  دکتر مصدق  و قدرت دوباره شاه  گردید که  بلافاصله سرکوب جنبشهای کارگری ، دانشجویی و موارد دیگر را آغاز نمود تا سالها جنبش کارگری همراه سایر جنبشهای مردمی در رکود بسر برند .
قانون کار در ایران – قانون کار که در ۱۳۲۵ تصویب گردید نیز همچون جنبش کارگری داستان درازی دارد و دولتهای گوناگونی که پشت سرهم جانشین یکدیگر بودند ، جز در مقاطع کوتاهی که دولتها ضعیف بودند و یا شاه به قدرت مطلق دست نیافته بود ، سعی داشتند مشکلات را در جهت تقویت و تسلط دولت حل کنند که گاها بسود کارگران نیز تمام می شد و سرانجام قوانین درجهت خلاف منافع  و حقوق کارگران تقریر گردید . در دوران سلطنت نیز سرکوب جنبش کارگری و ایجاد سندیکاهای زرد و وابسته با کارفرما و دولت دنبال می شده و نمونه اتحادیه کارگران در حزب مردم علم و اتحادیه کارگران و پیشه وران اصفهان نمونه های تشکلات کارگری وابسته به دولت و کارفرمایان  بوده است . بررسی حداقل حقوق در زمانهای مختلف نشان می دهد که گاهی کارگران متخصص و حرفه ای زندگی متوسط  داشته ولی سایر کارگران از  حداقل زندگی برخوردار بوده اند ، گرچه قانون کار در رژیم قبل نیز به اصلاحاتی دست زد که گاهی بسود کارگران بود و بیشتر منافع کارفرما و دولت را پوشش می داد . در دوران قدرت سلطنت ، نقش سندیکاها بیشتر بازیچه دست مقامات و دربار بوده و نمایندگان واقعی کارگری وجود نداشتند ولذا برخورد با قوانین از بالا صورت می گرفت . قانون کار جدید در جمهوری اسلامی پس از حدود ۱۰ سال استفاده از قانون رژیم قبلی ، با تغییراتی بسود کارفرما و دولت در عدم حضور نمایندگان واقعی کارگر و تحت نظر نمایندگان خود فروش خانه کارگر و انجمنهای اسلامی و نماینده دولت در سالهای ۶۶ تا ۶۹ تصویب گردید و پس از ان نیز تلاش  گردید تا هرچه بیشتر حقوق کارگر را با آوردن اصلاحیه های مختلف نادیده گرفته و دولت و کارفرما را راضی نگاه دارد .  اصلاحیه  قانون کار سال ۸۵ که توسط بیشتر مسولین و هم فعالین کارگری مورد بررسی قرار گرفت ، یورش دولت به منافع کارگران از طریق قانون کار بود ، اصلاحیه ای که به وزیر کار رسما اختیار می داد تا برخلاف قانون کار قبلی مصوب ، کارگاه های زیر ۵ کارگر شامل مقررات بیمه نباشند و حداقل حقوق ، شکایت از اخراج و گرفتن سنوات از کارگر قراردادی سلب شود . اصلاحیه ماده ۲۱ در مورد فسخ قرارداد موجب اختیارات بیشتر کارفرمایان و ضرر کارگران بوده و بر موارد بازنشستگی ، از کار افتادگی ، فوت کارگر ، انقضای مدت قرارداد ، پایان کار قرارداد با مدت مشخص ، استعفای کارگر ، کاهش تولید و تغییرات ساختاری مربوط به کارگاه ، کاهش توان تولیدی کارگر و رکود تولید تاکید دارد . اصلاح در ماده ۲۷ برای اخراج کارگر که قبلا باید تایید شورای کارگری را در بر میداشت ، حال تنها به شورا اطلاع داده می شود و ماده ۱۹۱ تعیین تعداد حداقل کارگرانی که مشمول قانون کار نمی شوند ، و سرانجام دو سازمان عریض و طویل بازرسی کار و اشتغال آفرینی با دسترنج کارگران برای کنترل انها به وزارت کار افزوده می گردد .  اصولا دولتهای سرکار و حکومت اسلامی که حتی برای قانون اساسی مصوب خود تره خورد نمی کنند ، دیگر خود را موظف به اجرای قانون کار نیز ندانسته و قراردادهای موقت و سفید امضای یکطرفه که فقط به امضای کارگر رسیده و در جیب کارفرماست را محترم شمرده و دست آنها را برای استثمار هرچه بیشتر کارگران باز می گذارد . در ماده ۱۲۵ قانون خدمات کشوری میزان افزایش حقوق میبایست حداقل برابر تورم باشد ، تصریح شده و بازهم قانون کار با مواد اصلاحی خود آنرا مردود می نماید و توجهی به افزایش هزینه ها و تورم نشده که خط فقر را یک میلیون تومان اعلام می کند و میزان حداقل حقوق را به یک سوم خط فقر برای سال ۹۰ تصویب می نمایند . سیل بیکارانی که پس از پایان جنگ و توقف کارخانه های بزرگ و کارگاههای کوچک خرده بورژوازی که برای تولید وسائل و امکانات جنگ بکار مشغول بودند ، افزایش قراردادهای موقت را امکان پذیر نمود و در این میان کارگران شهرهای دور نسبت  به مرکز و کارگران معادن در بدترین شرایط بسر برده و حتی با نیمی از حداقل حقوق و بدون مزایا و بیمه و سنوات مشغول بکار بودند . 
 قرارداد موقت –  از آنزمان تا بحال قانون کار سیر نزولی خود را در جهت منافع کارفرمایان و دولت ادامه داده و هرچه می گذرد کارگران کمتر به نمایندگان قلابی و قانون کار اعتماد پیدا می کنند و بیشرمی مقامات تا جایی بالا رفته که اتحادیه های مسکن و امکان و سازمان تامین اجتماعی و نظایر انها  که با پول کارگران و کارکنان می گردد ، ناندانی یکسری افراد خود فروخته و وابسته گردیده و موجودی با چند سری اختلاس بجایی رسیده که کارگران با بن کارگری سرگردان می باشند ، البته شرکت بیمه اجتماعی با سرمایه هنگفت در اختیار مسولین خود داستان دیگری دارد . با وجودی که دولت فعلی با پشتگرمی رهبری و سپاه برای قانون و مجلس و قضات اهمیتی قائل نیست ، ولی موجب نگردیده تا بازهم مواد قانون کار دستکاری و اصلاح  نشود ، کما اینکه بندهای ۲۷ و ۲۸ را که جلوی اخراج بیرویه کارگران را می گرفت را بسود دولت و کارفرما تغییر دادند و لذا نرخ بیکاری کارگران که ترس از بیکاری موجب کاهش اعتراضات بود ، را افزایش داد .بیجهت نیست که نماینده سندیکای واحد اتوبوسرانی پس از تاسیس سندیکای مستقل ، اولین اقدام را برای ۱۲ میلیون کارگر موجود در ان سال را اجرای حقوق جمعی کارگران دانسته و شرایط پیدایش سندیکاهای مستقل را طبق منشور حقوق سندیکا و مقاوله نامه های بین المللی کار خواهان است ، درحالیکه قانون کار موجود در همان زمان تشکیل انجمن صنفی با ۳۵ کارگر را مجاز می داند . در ۳۱ سال اخیر رشد نزولی حداقل حقوق نسبت به هزینه ها و تورم  شدید بوده و سال ۹۰ با حذف یارانه در کنار بالاترین نرخ تورم ، بیکاری ، عدم پرداخت حقوق معوقه و قراردادهای موقت می رود که گذران اسفناکی برای کارگران درپیش باشد . اخیرا نیز دولت وابسته سپاه که جنبش میلیونی را با ضرب و شتم ، شکنجه ، زندان و اعدام محکوم کرده و از فضای تهدید خارج ابایی ندارد ، بیشترین فشار را بر روی جنبش کارگری و نمایندگانش وارد آورده و انها را به زندانهای طولانی محکوم کرده است و در نتیجه به کارگران که حقوق خود را از طریق سندیکا دنبال می کنند ، فهمانده که باید برای رسیدن به خواسته هایش سیاست پیشه کرده و سرنگونی حکومت را خواستار گردند . چرا که با توقف اکثر کارخانه های خصوصی و وجود کارخانه های دولتی و واگذاری بخشی از انها به سپاه و وابستگان عملا کارگران برای هر خواسته ای در مقابل سپاه ، دولت و حکومت قرار می گیرند و بیجهت نبود که کارگران زیادی همراه خانواده هایشان در جنبش شرکت داشتند .  
نهادهای دموکراتیک – پروسه ای که در کشورهای پیشرفته صورت گرفته بود چه از نظر تغییرات طبقه حاکم و سرمایه دار و خرده سرمایه دار ، چه از نظر رشد جنبش کارگری و فعالین کارگری و بالاخره چه از نظر رشد اقشار متوسط و روشنفکر بسیار متفاوت از کشورهای عقب مانده و وابسته بسیار  متفاوت بود و در این میان کشوری همچون ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود . در یک کشور پیشرفته رشد فرهنگی و اجتماعی نیروهای مردمی موجب گردید که جنبشهای کارگری ، زنان ، کارکنان ، معلمان و سایر اقشار در نهادهای دموکراتیک صنفی خود فعال شده و درک کنند که جامعه انها از ترکیب گوناگون آنها تشکیل شده و با کمک یکدیگرند که بتوانند پیشرفت در کشور خود را عملی سازند و این نهادهای دموکراتیک دلیل وادار کردن دولت مربوطه به تن دادن به خواسته های این نهادها بوده است و در نتیجه رفاه و دموکراسی نسبی را در چنین کشوری پیاده کردند . در این میان دولتهای چنین کشورهایی بدنبال گسترش بازار تولیدات خود و دست یافتن به منابع و نیروی ارزان کار بسمت کشورهای کم توسعه و عقب مانده هجوم آوردند و تاریخ پر از فجایعی است از عملکرد این دولتهای بظاهر دموکراتیک که چگونه به تثبیت طبقه حاکمه کشورهای عقب مانده برای رسیدن به سودشان کمک کرده و چگونه موجب سرکوب جنبشهای مردمی و کارگری ان کشورها بوده اند . در طرف مقابل رشد کشوری همچون ایران که تا زمان مشروطیت قادر بود نیازهای کشاورزی و غیره مردم کشور را تامین نماید ، منوط به نیازهایی گردید که توسط کشورهای پیشرفته تعیین می گردید و از آن زمان تامین تسلیحاتی بمراتب بیشتر از نیاز کشور جزو ضروریترین نیازها گردید . سرمایه داران جدید وابسته ای وارد کارزار شدند که همچون حکومت که سرمایه های بزرگ را در اختیار داشت که نه تنها کار را برای سرمایه های کوچکتر مستقل تنگ می کردند بلکه  اجازه نمیدادند نهادهای دموکراتیک کارگری یعنی سندیکاها پا بگیرند ، هرچند حکومت سلطنتی از رشد سایر نهادهای دیگر نیز جلوگیری و آنها را با سرکوب مواجه می گردانید .
عملکرد چپ – مهمترین اشتباهی که چپ ایران در سال ۵۷ مرتکب گردید علاوه بر عدم ترویج آگاهی فرهنگی سیاسی به خود و کارگران و سایر نیروهای دموکرات و حرکت بسمت سازماندهی ان نیروها ، داشتن عدم درک صحیح از سرمایه وابسته و اعتقاد بر قدرت گرفتن بقول انها خرده بورژوازی مستقل که بخشی از حکومت را در دست گرفته است و لذا انتظار داشتند پروسه سرمایه داری کلاسیک بنوعی طی خواهد گردید . محتویات نشریات چپ در ان سالها از سیل کلمات بدون بار طبقاتی بهمراه تحلیلهای بی پایه و آوردن فاکتهای بیربط از لنین و غیره پر بود و جالب اینکه گروههای سیاسی برای شرکت کردن و یا نکردن در مجلس اول از تجربه دومای لنین فاکت می آوردند ، و گاها شعار انقلابی و یا دموکراتیک بودن حکومت جایگزین شده با سلطنت را سر می دادند ، غافل از اینکه با پشت کردن بکار مخفی و علنی کردن خود موجب شناسایی و قتل عام خود گردیدند . تراژدی چپ وطنی که اکنون مقیم  کشورهای پیشرفته و امپریالیست شده در آنستکه امروزه کارگران را از مبارزات علنی برای ایجاد سندیکای مستقل منع می نمایند ، در حالیکه کارگران برای مبارزات روزمره نیزمند چنین تشکیلاتی هستند .  آنان فراموش می کردند از اینکه  دارنده حکومت ، مهم نیست که قبلا در چه جایگاهی بوده و چه پایگاهی داشته ، بلکه مهم این است که انها حکومت را در دست  گرفته و طبقه سرمایه دار جدیدی  شده اند که در یک اشتباه تاریخی و در کمال ضعف فرهنگی و سیاسی  و اجتماعی نیروهای مردمی و از جمله کارگری و با کمک غرب به قدرت رسیدند . نیروهای چپی که بیشتر فهم تئوریکی خود را از فرهنگی یاد گرفته بودند که انتشارش با حزب توده بود ، در کشاکش دعوای تئوریکی که در ظاهر به ضد حزب توده بود ، در انتها  بسیاری از آنها  به هواداری از حزب برخاستند ، سایرین نیز که به مخالفت نظام برخاستند در مبارزه ای که فاقد درک صحیح از مبارزه طبقاتی بود ، جان عزیزشان را فدا کردند ومهاجرت بسیاری دیگر موجب تنها شدن طبقه کارگری گردید که تاریخا به وجود نیروهای سیاسی نیازمندند . این درک غلط از طبقه حاکم در طی سالهای حکومت ولایتی همچنان ادامه داشته و ماهیت دولتهای متعددی که در این سالها تحت نام دولت موقت ، جنگ ، سازندگی ، اصلاحات و اصولگرا برای تحکیم نظام ، قدرت مجریه را در دست گرفتند ، همچنان با تحلیلهای غلط از طرف بیشتر روشنفکران روبرو بوده و گاهی به حمایت از انها برخاسته و یا همچنان اصرار دارند که بنوعی طبقه حاکمه را با ارتباط دادن به ریشه های مذهبی و ایدئولوژیکی متفاوت کنند و یا فریب سوء استفاده ظاهری انها با شعار ایران نیرومند با انرژی هسته ای و یا دلبستگی به تاریخ کهن ایران را می خورند  . در این میان تعدادی نیز از راه مخالف رشد کشورهای رو به توسعه در سایه تجارت آزاد جهانی را در جمهوری اسلامی دنبال کرده و عکس العملهای مشابه را به اشتباه در داخل کشور پیگیری می نمایند . 
نگاه طبقه حاکم  به منابع کشور – کشوری که انقلاب میکند مانند شوروی ، چین، ویتنام و غیره بلافاصله تلاش دارد که به شعارها و آمالی که برای آنها مبارزه کرده بود به رشد و رفاه مردمش بپردازد ، گرچه در ادامه نقش دولتهای انها مشابه سایر دولتهای متجاوز می گردد . در ایران انقلابی در سال ۵۷ اتفاق نیافتاد بلکه جنبش دیر بپا خواسته ای که فاقد نیروهای سازماندهی شده دموکراتیک بود ، حکومت را تحویل روحانیتی داد که سازمانش توسط سلطنت قبلی ضربه نخورده بود ولی استحقاقش تصرف قدرت قبلی نبود .  سیاستمداران بی اندیشه و بی سازمان که نام نیمه ملی را عاریت گرفته بودند همراه روحانیون و وابستگانش بلافاصله نقش نیروی متجاوزی را گرفتند که انتظارش می رفت و با جنگی که براه انداختند علاوه بر نابودی جوانان دلاور و نیروهای تولیدی موجب عقب ماندگی رشد نیروهای دموکراتیک نیز گردیدند و سپاهی از میان جنگ بیرون آمد که بعد از سالها قدرت انحصاری را با رهبرش بدست گرفتند . اگر در کشور دموکراتیک منابع طبیعی متعلق به مردم آنکشور بوده و در جهت رفاه انها بکار می رود ، اگر در چنین کشوری دولتها از مالیات مردمش کشور را می گردانند ، مجبور است و این نهادینه شده که به خواسته های انها توجه کند و همیشه نیروهای مردمی توانسته اند در زمانیکه متحد می شوند حرفشان را به کرسی نشانده و دولت را وادار به عقب نشینی نمایند . در حالیکه طبقه حاکمه کشوری همچون ایران که دارای منابع مهم معدنی و نفتی می باشند و مالیات بخش عمده درامد دولت را نمی پوشاند ، گرچه در حال حاضر مالیات می رود که نقش مهمتری در بودجه دولت بازی کند ، این منابع را ارث پدری و یا بیت المالی میدانند که اگر از ان کمکی به مردم کشور نمایند انرا صدقه محسوب  کرده و این حق را بخود می دهند که با این درامد علاوه بر تعیین سیاستهای مورد علاقه خود حتی به سرکوب مردم کشور بپردازند . نگاه حکومتها در کشور ایران در مورد منابع اقتصادی همیشه چنین بوده که باید در اختیار دولت و حکومت  قرار گیرند و انها اگر چه با ظاهر نمایندگی از طرف ملت و چه بدون این ظاهر فریبنده ادعای مالکیت ان منابع را داشته و با اختیار کامل از سرمایه های ملی استفاده می کنند و سود ان منابع در ادامه  جزو املاک شخصی بدل می شوند . جالب اینکه کارگران محرومترین طبقه یک جامعه هستند که کمترین بهره را نسبت به طبقه سرمایه دار و سایر اقشار جامعه از منابع طبیعی کشور و سود حاصله از تولید انها نصیب برده و در حالیکه بیشتر بار تولید به گردن انهاست . اگر راست است که منابع طبیعی یک کشور متعلق به همه مردم ان کشور می باشد ، پس چه دلیلی دارد که کارگران و سایر کارکنان رده پایین می بایست با توجه به قوانین کار مصوب دولتها کمترین حقوق و مزایا را حتی نسبت به مدیران و کارمندان رده های بالای همان صنایع که در اختیار دولت  است ، دریافت نمایند !
نگاه طبقه حاکم به مردم –  زمانیکه دولت فریبکار فعلی در کشور ایران برای انحراف افکار مردم پرداخت یارانه ها را در بوق و کرنا کرده که میخواهد حقوقی که  به اقشار آسیب پذیر تعلق دارد را بپردازد ، نگاه روشنفکران چپ و آگاهان سیاسی اجتماعی که تاثیر بسیاری می توانند بر جنبشهای کارگری و غیره  داشته باشند ، باید در مقابل ترفندهای سرمایه و حکومت ها هشیار باشند و آنرا افشا نمایند که چگونه حذف یارانه به ضرر کارگران تمام می شود . باید نشان دهند که چگونه این درامد برای رانتهای سپاه ، کمک به تروریستهای بین المللی و یا سرکوب مردم هزینه شده و یا خرج انرژی و نیروی هسته ای می شود که با منابع نفتی و گازی موجود نمی خواند . کما اینکه رییس دولت با بیشرمی جلوی رسانه های بین المللی که پول هنگفت مصاحبه محدود خود را دریافت کرده اند میگوید که آزادی در کشور برقرار بوده و هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد و حتی اجرای مقاوله نامه سازمان جهانی کار را که قبلا امضا شده تن نمی دهد . دیگر قابل قبول نخواهد بود که این دولت و حکومت را بدلیل شعارهای سیاسی و فریبانه ضد غرب ، حکومت مستقل و قابل اصلاح توسط گروهی همچون سران اصلاح طلب دانست و یا اعتقاد داشت که اینها در مقابل قشر محافظه کار حکومت که با مخالفتشان با آیین قلابی تاریخ کهن ایرانی که شوی تبلیغاتی وسیعی برای دولت شده ، میخواهند تاریخ گذشته را جایگزین اسلام ولایتی نمایند . هیچ حرکتی از این دولت و حکومت در جهت آزادی ، دموکراسی و یا منافع مردم انجام نمی گیرد بلکه تماما پوششی بر نیات انها جهت انتقال همه ارکان قدرت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی به قشر ولایتی و سپاهی هستند که قدرت انحصاری را در دست گرفته اند . حتی تغییرات اقتصادی مبنی بر حذف یارانه ها و ایجاد تجارت آزاد که از کشورهای پیشرفته در کشورهای در حال پیشرفت برای استفاده از بازار ارزان نیروی کار ، منابع زیرزمینی ، مالیات کمتر و موارد دیگر بکار رفته ، با تغییراتی که حکومت و دولت جمهوری اسلامی در حال اجرا هستند متفاوت می باشند . تجارت آزادی که در کشورهایی مثل برزیل ، مکزیک ، هند و مشابه انجام گرفت و بنام نئولیبرالیستی معروف گردید ، موجب آزادیهای نسبی در کشورشان برای ایجاد نهادهای صنفی گردید که جذب سرمایه های سنگین کشورهای پیشرفته را بدنبال داشت . در حالیکه حذف یارانه و واگذاری سرمایه های دولتی در کشور ایران منتج به افزایش درامد دولت برای سرکوب مردم گردیده و نه تنها سرمایه ای خارجی بدلیل جو اختناق جذب نگردید بلکه گرانی وحشتناکی گریبان مردم و کارگران را گرفته و خواهد گرفت که بزودی آثارش هویدا می گردد و در این میان سرمایه های دولتی واگذار شده بهمراه پروژه های متوسط و بزرگ کشور همگی به سپاه پاسداران و انصار و نه بخش خصوصی واگذار گردیده است . آگاهان و فعالین کارگری باید هشیار باشند که حکومت ولایتی و سپاهی چه باقی بماند و چه با اشکال دیگری ظاهر خود را بپوشاند ، در همه ارکان اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی تنها قصد تثبیت نظامی را دارد که نه تنها همه نیروهای آزادیخواه را سرکوب کند ، بلکه شیره و خون باقیمانده از جان کارگران را برای سران خود در شیشه کند . حکومت و دولتی که شعار دفاع از کارگر و مستضعف را بطور فریبکارانه از ابتدای رسیدن به قدرت با اشکال مختلف می داد ، در پی انهمه انتظارات تنها ۹ درصد افزایش حقوقی را با اینهمه تورم و حذف یارانه تصویب نمود . کارخانه های زیادی را که وابستگان حکومت با وامهای بانکی انحصاری تصاحب کرده بودند ،  پس از فروش تولید و دارایی هایش به ورشکستگی رسانده تا با واردات اجناس بی کیفیت چینی که بیشترشان از ۷۰۰ گمرک غیر قانونی و توسط سپاه وارد می شوند ، سود بمراتب بیشتری ببرند و سپس زمینهای کارخانه ها را بفروش رسانند . آمار واردات بی رویه که از طریق اعوان و انصار جدید بقدرت رسیده سپاه ارائه می گردد ، رشد بسیار بالایی را درسالهای اولیه دولت جدید نشان می دهد که به سرعت از مرز ۵۰ میلیارد دلار در سال گذشت و واردات سیر صعودی را همچنان طی می کند ، این تجارت پرسود که کالاهای کم کیفیت چینی و غیره را جایگزین صنعت داخلی کرده است ، نه تنها صنعت ۴۰-۵۰ ساله نساجی ، پوشاک ، کفش ، پارچه ، مواد غذایی ، صنایع و معادن ، صنعت نفت و موارد دیگر را به ورشکستگی رسانده است ، بلکه موج بیکاری وسیعی را ایجاد کرده است .
وضعیت کارگران – کارگران صرفنظر از دیدگاه صنفی ، سیاسی ، مذهبی و اجتماعی و جنسیتی خود بدون ایجاد نهادهای دموکراتیک خود امکان نخواهند داشت که ضمن پیگیری خواسته های صنفی خود به گسترش سازماندهی خود بپردازند و اینکار از طریق ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری امکان پذیر است . در ده سال گذشته صدها و هزاران اعتراض کارگری خود جوش با طرز فکر متفاوت و ایده های گوناگون در مقابل کارخانه هایی که حقوق ناچیز کارگران را نمی دهند ، یا ورشکسته شده و کارگرانش با  حقوق و مزایای نگرفته قبلی سرگردانند ، سر گرفته است ، اعتراضات با وجودی که در جلوی وزارت کار و استانداری شهرها صورت گرفته ولی بدلیل بیشرمی مقامات و عدم سازماندهی کارگران به نتیجه نرسیده اند . بیمه بیکاری کارگرانی که تا کار میکردند بیمه می پرداختند به فردایی که نمی رسد حواله داده  شده و تکلیف کارگران قراردادی و موقت نیز با کرام الکاتبین می باشد ، اینها و موارد دیگر کافیست تا به کارگران ثابت نماید که راهی جز برپا خاستن ندارند تا بکمک سایر نهادهای دموکراتیک دیگر همچون دانشجویی ، بانوان ، معلمان و غیره شر این رژیم را از سر خود و مردم کشور بکنند . آماری که از طرف منابع رسمی از بیکاری شدید کارگران خبر می دهد و با وجودی که از آمار غیر رسمی و واقعی بسیار پایین تر است از ۵ میلیون کارگر بیکار در سال ۸۶ حکایت دارد که حتی کار قراردادی نیز پیدا نمی کنند و انچه از آینده و دولت سپاهی فعلی حاکیست اینکه سالی ۵۰۰/۰۰۰ بیکار به لیست افزوده خواهد شد و این بیکاری شامل اقشار دیگر از جمله فارغ التحصیلان پزشک و مهندس و غیره نیز است . اگر تفاوت حقوقی کارگران حرفه ای و متخصص صنایع بزرگ و نفت با کارگران ساده بدلیل نوع کار و حرفه باشد ، استثمار مضاعف حقوقی و تبعیض جنسیتی زنان کارگر دردناک است و دولت و کارفرماها بدلایلی همچون نیاز کاری زنان و اعتراض کمتر انها این عمل غیر انسانی را مرتکب می شوند . همکاری و حمایت بی نظیر همسران کارگران صنعت نفت در اعتصاب سال ۱۳۰۸ نفت آبادان که با پیروزی و افزایش حقوق ۵۰ درصدی و موارد دیگر توام گردید ، نقش زنان را در جنبش کارگری نشان می دهد . کارگر زن زمانیکه در کارگاههای کوچک بکار گرفته می شود دستمزدش از کارگر مردی که بکار یکسانی می پردازد بمراتب کمتر است ، این امر برای زنان کارگری که کار را در خانه خود انجام داده و محصول را تحویل کارفرما می دهند ، غیر از مزد کمتر بدلیل رفت و آمد هزینه بیشتری خواهند داشت و تمام کارهای این چنینی و کارگاههای کوچک فاقد حق بیمه ، سنوات و حق کودک ، مسکن ، مهد کودک و سایر مزایاست . از امور بهداشتی ، حق زایمان و مواردی از این قبیل که توجه بیشتری برای کارگر زن را می طلبد ، نه تنها خبری نیست بلکه آزار جنسی بیشماری که توسط سایر کارکنان ، مدیریت و کارفرماها به زنان کارگر تحمیل می گردد ، شرم آور بوده و پیگیری خواسته های اختصاصی زنان کارگر بایستی از الویت برخوردار باشند ، طبق قانون اسلامی بیمه کارگر زن فوت شده نیز به فرزندان تعلق ندارد . موضوع کار کودکان و جوانانی که باید زیر پوشش مدارس دولتی به آموزش خود بپردازند ولی بدلیل درآمد ناچیز خانواده مورد استفاده کارفرمایان طمعکار واقع می گردند ، خود داستان مفصلی دارد که دیگر از مزد بسیار پایین انها و شرایط سخت کاری  ، شرم را بر تن انسان ( و نه کارفرما یا دولت بیشرم  ) جاری می سازد ، انجمنهای حمایت از کودکان کار می بایست مورد توجه کارگران فعال قرار گیرند تا اینگونه کارها کلا متوقف گردند .
اثر یارانه و ترفند حکومت – با حذف یارانه انتظار می رود افزایش قیمت برای نان بیش از ۲۵ درصد و مواد گوشتی بیش از ۵۰ درصد ، گاز تا ۸۰۰ درصد ، مسکن ۴۰ درصد بالا رود که ۳ قلم اصلی تاثیر گذار بر مردم هستند و با افزایش بسیاری که روی سایر اقلام و کالاها پیش خواهد آمد ، تصویر وحشتناکی از سال ۹۰ را عرضه می کند که عواقب وخیمی در انتظار کارگران و اقشار کم درآمد خواهد بود . شعارهای دولت فعلی و حکومت مبنی بر اینستکه حذف یارانه و برگشت ان به اقشار کم درآمد ، موجب رفاه انها می گردد ، ولی دولت با تصرف کل بودجه یارانه و دادن منقطع به مردم باقی بودجه را برای کسری و بحران اقتصادی ایجاد شده و یا دستمزد چماقداران و مزدوران بر می دارد  دولت بخود اجازه می دهد که قیمت کالاهای اساسی را حتی بالاتر از قیمت تمام شده منطقه و یا جهانی به مردم بالا برده و علاوه بر سود سرشارش ، بودجه مردم و کارگران را در موازنه بسیار منفی تری نسبت به سابق نگاه دارد . نکته مهم دیگر افزایش نقدینگی با چاپ اسکناس توسط دولتهای مختلف در سالهای قبلی است که که تنها در دولت فعلی به ۴ برابر افزایش پیدا کرده است ، این حجم نقدینگی و فروش سهام دولتی خود موجب تورم شدید گشته و بار مضاعفی را بر دوش اقشار کم درامد نهاده است و دولت درصدد است ۳ صفر از پول را کم کند که خود نشانه بی ارزش شدن آنست . جالب است دولت و حکومت با ترفندهای گوناگون بحران اقتصادی خود را با جیب مردم حل می کنند و روز بروز تعداد بیشتری را بزیر خط فقر روانه می نمایند ، در حالیکه با دوبرابر کردن حداقل حقوق ، فقط چند درصد به تورم افزوده می گردد و این خود دلیلی است که حکومتهای مستبد فشار اقتصادی و اجتماعی را بر مردم واجب می دانند .
برخورد حکومت – نیاز به وجود فعالین کارگری و کارگران پیشرو جهت سازماندهی اعتراضات و اعتصابات پراکنده کاملا حس می گردد تا بتوانند با ایجاد تشکلهای قدرتمند کارگری که قادرند با اتحاد خود حقوق کارگران را از دولت و کارفرمایان بستانند ، جنبش کارگری را بحرکت درآورند . مبارزات روزمره ارزش و اهمیت وجود سندیکاهای مستقل را ثابت می کند و اینکه چگونه کارگران با اعتماد به نمایندگان و دوستانی که بطور علنی با سیستم سرمایه مبارزه کرده و بعنوان مبارزان پیشرو قادرند ، کارگران را تا گرفتن حقوق خود مصمم و متحد نگاه دارند . اینک بروشنی معلوم میگردد که چرا رژیم با قدرت دو سندیکای مستقل کارگری شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و نیشکر هفت تپه را سرکوب و فعالین اصلی را اخراج و یا زندانی نمود و هنوز هم حاضر نیست انها را آزاد نماید چون یک خط قرمز مهم نظام ، رشد جنبش کارگری است . زمانیکه تشکل کارگری مکانیک و فلزکار بطور مخفی فعالیت می کنند ، گرچه امنیت فعالین حاصل می گردد ولی دیگر مانند دوران قبلی و اوج سندیکایی خود قدرت  توانایی ندارد که کارگران را سازماندهی کرده و کارفرماهای خصوصی و همچنین حکومت رادر کارخانه های دولتی وادار به پذیرش خواسته های کارگران نماید . اتفاق ناگواری که در معدن کارگران کرمان افتاد و موجب زخمی و کشته شدن تعدادی کارگر و بیکاری وسیعی گردید که هنوز خسارتهای ان پرداخت نشده و همچنان اتفاقات متعدد دیگری در معادن ایران می افتد که موجب بیکاری و خسارات فراوان و ازجمله عدم بیمه شدن و رعایت نکات ایمنی و موارد دیگر است و همه ناشی از فقدان سندیکاهای مستقل کارگری در معادن می باشند . اخیرا نیز که کارگران ایران ناسیونال در اثر بی توجهی راننده ای روبرو شده و کارگرانی جان خود را از دست دادند ، حتی تشکل مخفی تعدادی کارگر ایران خودرو قادر نگردیده کارگران را برای گرفتن خسارات متشکل نماید ، گرچه انها را بفکر اساسی برای ایجاد تشکل علنی مستقل انداخته است .
برخورد چپ منفعل – در این کاروزار هستند افراد منفرد و بعضی از گروههای چپ که همچنان تاثیر سندیکای مستقل کارگری را در جنبش کارگری انکار میکنند و بر فعالیت شوراهای مخفی اصرار دارند ، گرچه نه خود حاضرند پی اینکار را بتنشان مالیده و با شرکت در جنبش کارگری چنین فعالیتی را صورت بدهند و نه از فرسایش فکری کارگران پیشرو خودداری می کنند  و نه از تهمت و بهتان به کارگران پیشرو و فعالین دست می کشند و تنها از راه دور شعار لنگش کن ( تشکیل شورا ) را می دهند . این که دانش طبقاتی را تنها در بیان کلمات مارکس ، لنین و سایرین می دانند و تلاش میکنند ان افکار را بر جنبش کارگری بدون درک و مطابقت با واقعیت محیط  نمایند ، آنکه با اعتماد بنفس بالایی خود را کمونیست نامیده و ادعا می کنند که کارگران در پروسه مبارزه با انها همگام می شوند و فراموش می کنند که حتی با بیان کسانیکه انها اعتقاد دارند چنین امری غلط و انحرافیست و اگر دنبال انقلاب کارگری هستند باید بجای شعار زمینه ان را آماده کنند . تعدادی از انان نیز اخلاق مارکسیستی را با کلمات رکیک اشتباه کرده و تنها ماهیت لمپنی خود را بروز می دهند و فعالین را دشنام داده و بدشان نمی آید توسط مقامات امنیتی دستگیر شوند . گروههای سیاسی دیگری نیز هستند که سایتهای خود را با اخبار کارگری پوشش داده و باین طریق خود را مدافع کارگران نشان می دهند ، آنان حتی حاضر نیستند به انتشار اخباری که واقعیت ندارد و بارها از طریق سایت سندیکای مستقل  اعلام شده که اخبار مرتبط به انها تنها از سایت انها اعتبار دارد ، بازهم  برای نشان دادن اینکه در جنبش کارگری حضور دارند ، کار خود را انجام می دهند و این امر برای سایر اخبار کارگری که متولی ندارند مرتب تکرار می گردد .در میان چنین کسانی هستند گروهای سیاسی که تلاش دارند کمبود دانش و حرکت مبارزاتی خود را با کمک به جنبش کارگری جبران نمایند و اگر در جنبش حضور فیزیکی ندارند ، حداقل حمایت خود را از مبارزات کارگران پیشرو اعلام نمایند . یکی از آگاهان کارگری می گوید ، خوب اگر امکان دارد پس چرا به انقلاب سوسیالیستی دست نمی زنید کسیکه از چنین انقلابی بدش نمیاید ولی اگر امکانش نیست پس اجازه دهید کارگران کار خودشان را انجام دهند . 
 تقابل کارگران – اخیرا تلاش آگاهان و فعالین کارگری برای بررسی وضعیت اقتصادی و مسائل مهم کشور بیشتر  شده ، مسائل کارگری و تحلیل روز و دانش مبارزاتی مطرح و از طریق گوناگون در اختیار کارگران قرار می گیرد تا کارگران موقعیت خود و حکومت را درک کنند .  انتقال دستاوردها بهمراه  تجاربی که از طریق مبارزات کارگران پیشرو  حاصل شده ، حاکی از این است که اوضاع برای کارگران روزبروز بدتر شده و کارگران ناچارند هرچه سریعتر سندیکاهای مستقل خود را ایجاد کنند تا بتوانند همچون نیرویی قابل ملاحظه جلوی دولت و حکومت بایستند . مسائل اقتصادی باید به کارگران گفته شود ولی اهمیت آنها زمانی آشکار می گردد که کارگران در تشکل این مسائل را درک کنند که چگونه دولت و کارفرماها با ترفندهای گوناگون سود بیشتری برداشت می کنند ولی در مقابل افزایش دستمزد و مزایای کارگران که در تقابل با تورم ایجاد شده توسط دولت و سرمایه داران می باشد ، سخت مقاومت نموده و وهیچ گونه حقوق اجتماعی و اقتصادی برای کارگران قائل نیستند . تنها در تشکل است که کارگران اعتماد بنفس پیدا کرده و بتدریج قادر خواهند بود خود به تحلیل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه ، طبقه حاکم و وضعیت طبقه خود پرداخته و تاکتیکهای  مناسب را شناسایی کنند . بیکاری و از دست رفتن همین حقوق ناچیز نه تنها بیشتر شده ، گرانی کالاهای اصلی از مواد غذایی و پوشاک ، افزایش ۳۰-۴۰ درصدی مسکن و حذف یارانه همراه تورم افسار گسیخته زندگی کارگران را در خطر پاشیدن قرار داده است . صحیح است که باید صندوق اعتصاب ایجاد شود تا کمکی برای کارگران در حال اعتصاب باشد ، طبیعی است که دولت و حکومت هرگونه حرکتی را جهت تشکیل سندیکا شدیدا سرکوب می کنند و مواردی از این قبیل ، ولی مگر نه انکه افزایش حقوق برای امسال ۹ درصد تصویب شده و اوضاع کارگران و اقشار پایین جامعه را بشدت اسفناک می نماید و روزبروز کارگران دریافتی معادل کمتری نصیبشان می گردد ، لذا چاره کار تنها در تشکل کارگران است و این حکومت نیز نشان داده که سرکوب را بیشتر از پیش خواهد کرد . کارگران بدلیل دریافت همیشگی حداقل حقوق و قرار گرفتن اکثریتی از آنان زیر خط فقر ، مانند گروههای دیگر فاقد بودجه و امکاناتی هستند که قادر باشند هزینه وکیل ، حقوقدان را بپردازند و یا به کارگران بیکار و اعتصابی کمک خرج بدهند ، ولی کارگران غربی صاحب سندیکا با بودجه فراوان استخدام وکیل و حقوقدان را برای دعاوی طولانی خود با دولت و کارفرما داشته و حتی نیازهای فرهنگی و اجتماعی و فکری خود را با استخدام افراد حرفه ای برطرف می نمایند ، مواردی که نیاز حیاتی کارگران ایرانمی باشند . در حالیکه کارگران ایران و یا دو سندیکای ایجاد شده با نداشتن بودجه و نیاز مبرمی که با وکیل ، حقوقدان و اندیشمند و فعال سیاسی دارد ، ضمن اینکه افرادی از گروههای نامبرده بی دریغ کمکهای خود را به کارگران عرضه می کنند که مورد امتنان کارگران نیز می باشند ، بسیاری از این نیازهای کارگران محتاج بودجه بوده و مشکل بزرگ تر ، حس رهبری طلبی افراد و گروههای مختلف است که در صورت کمک ، بنوعی انتظار زیر پوشش قرار گرفتن نمایندگان کارگران در سایه خود می باشند . مشخص است که قدرت در مقابل قدرت تمکین می کند و کارگران بدون سندیکاهای مستقل خود همچنان مانند نیروهای پراکنده ای هستند که براحتی سرکوب می گردند و متاسفانه بیش از یک قرن حکومت استبدادی دوران اخیر اجازه هیچ تشکلی چه کارگری و چه نهادهای دیگر را نداده است و دانش و تجربه و تاریخ نشان می دهد که بدون چنین