فریاد خاموش کارگران کارخانه قند ورامین زیر آوار مشکلات ورامین

31 مِی 2011

فریاد خاموش کارگران قدیمی ترین کارخانه ورامین، زیر آوار مشکلات کارخانه قند هنوز به گوش می رسد، کارگرانی که خواهان پرداخت حق سختی کار، بازنشستگی بعد از 25 سال کار و حفظ پایه سنوات کاری خود هستند.

اتحاد بین المللی در حمایت از کار


فراخوان تظاهرات سندیکاهای فرانسه در حمایت ازکارگران زندانی در ایران

31 مِی 2011

از فراخوان تظاهرات سندیکاهای فرانسه

در حمایت ازکارگران زندانی در ایران پشتیبانی کنیم


اعتراض کارگران پرس به اضافه کاری اجباری

30 مِی 2011

اضافه کاری اجباری لغو باید گردد

سالن پرس ایران خودرو

 

 

هفته گذشته کارگران سالن پرس نسبت به اضافه کاری اجباری شدیدآ اعتراض کردند کارگران معترض می گویند در سالنهای پرس در مناسبهای که  که خارج از  تعطیلات عمومی تعطیل اعلام می شود مدیریت پرس به قوانین پایبند نیستند واز کارگران می خواهند در سر کار حاضر شوند وگرنه مزایای آنان کسر خواهد شد کارگران این حرکت مدیریت را غیر قانونی دانسته وخواهان پایان دادن به اضافه کاری اجباری در روز های تعطیلات عمومی هستند

سالن پرس ایران خودرو

تعاملی بر اضافه کاری اجباری

اضافه کاری اجباری همچنان ادامه دارد

در ایران خودرو  اضافه کاری اجباری برای جایگزینی و پر کردن کمبود نیروی انسانی  همچنان ادامه دارد

تفکر کاهش نیرو مساوی با گرفتن یک پست ومقام در ایران خودرو است مدتها است چون خوره به جان کارگران خطوط تولید شده است.مسابقه کاهش هزینه ها همچنان قربانی می دهد وقربانیان  آن چه کسانی غیر از کارگران می باشند.در هر قسمت برای اینکه کسی بتواند ترقی کند وبه جایگاهی برسد ملاک شایستگی فرد ی واجتماعی نیست بلکه رعایت یکسری از فاکتورهای است که مدیت در جلو فرد متقاضی می گذرد.فرد متقاضی احراز پست حتما باید بتواند به مدیریت نشان بدهد که چقدر توانسته به اهداف اعلام شده دست پیدا کند یکی از اولین آیتم که برای مدیریت بسیار مهم است اجرای طرح کاهش هزینه توسط فرد متقاضی است اگر فرد متقاضی نتواند از این آزمون موفق بیرون بیآید با وجود شایستگیهای فردی واجتماعی عذر اوخواسته می شود.

واین تفکر واین الزام باعث شده است هر فردی که کاندید یک پستی مدیریتی می شود اولین قدم به سوی کاهش هزینه ها برود .این افراد در سه گروه قرار می گیرند.گروه اول که با شایستگی برای کسب مقام کاندید می شوند از میان خود کارگران هستند وهر گز تن به خواست نامشروع مدیریت نمی دهند وهر گز برای یک مقام بالا هم زنجیر های خودرا نمی فروشند چون این افراد از بین خود کارگران هستند وکاربلد هستند وپایگاه اجتماعی در میان کارگران دارندمدیریت وحراست مجبور می شوند که  تن به این کار بدهند واین افراد که بیشترین افراد کسب شغل های سرپرستی هستند عموما از لایه های پاینی  هستند اما دسته دوم کسانی هستند که متخصص هستند وهرگز هم تمایل ندارند به کاری مشغول شوند که به آن اعتقاد ندارند اما ضرورتا مجبور می شوند که پستهای مدیریتی را قبول کنند چون چاره ای ندارند کار در کشور ما برای یک مدیر کار آنچنان سخت نیست بلکه فقط برای دستور و چند تا امضائ واجرای دستورات بالای ها است وبود ونبود این مدیریتها هیچ نقشی در تولید ندارند اینه عین کاسب کاران دست فروش کنار خیابان هستند در عوض مزایای دارد که با کار بدست نمی آید داشتن هزاران امتیاز که هر کسی را وسوسه می کنداما دسته سوم که افراد فاقد تخصص وکارنا بلد وبیشتر در پستهای بالا و از طریق رابطه وتحمیل از سوی مقامهای بالترویا حراست  کاندید پستهای مدیریتی می شوند و آنها آسان ترین وبی درد سرترین راه را انتخاب می کنند.ودیوار کوتاهتر دیواراز کار گر بدبخت پیدا نمی کنند وبا یک طرح من در آوردی دست به کاهش نیرو می زنندوبا کار فرد اخراجی را به گردن کارگر دیگر می اندازند.وبعد از مدتی چون کارها پیش نمی رود کارگرانرا وادار می کنند که اضافه کار اجباری بایستند واگر کارگری تن به اضافه کاری اجباری ندهد نه تنها کلی از مزایای قانونی وی کسر می شود بلکه  به لیست کاندید بعدی برای کاهش نیرو می شوند

این مسایل باعث شده است که معضل اضافه کاری اجباری هرگز در این خودرو حل نشود

واین مسله بارها مورد اعتراض کارگران قرار می گیرد وجالبتر جواب مسولان همیشه به این واکنش ها این چنین است  ما کسی را وادار به اضافه کاری اجباری نکردیم

بخوانیم جواب مسولان پرس به اعتراض کارگران به اضافه کاری اجباری

عده زيادي از همكاران از اعلام اضافه كار اجباري در سالن پرس گلایه کرده اند.

مسولات پرس: حضور پرسنل مجموعه توليد قطعات پرسي به صورت چهار شيفت است که پرسنل اين مجموعه مطابق جدول تقويم كاري اعلام شده درابتداي هر سال، در محل کار خود حضور مي يابند پس لزومي به حضور اجباري پرسنل در ايام تعطيلات نیست.

اگر اضافه کاری اجباری نیست پس چرا کارگران اعتراض می کنند.

از همکاران سالن پرس می خواهیم در این مورد اظهار نظر کنند

ما منتظر نظریات شما هستیم

پیک خودرو


غارتگری در سازمان تامین اجتماعی

25 مِی 2011

افشای انتصاب های دوسویه در شستا و یکی از فدراسیون های ورزشی

در حالیکه کارگران بازنشسته از نداشتن دستمزد مناسب در فلاکت بسر می ببرند در حالکیه سازمان تامین اجتماعی از دادن کوچکترین امکانات در مانی به کارگران دریغ می کند وکارگران را وادار می کنند به بیمه های تکمیلی رو بیاورند هر روز شاهد غارت دسترنج کارگران در سازمان تامین اجتماعی توسط غارت گران ودوردان دولت هستیم این خبر فقط یک نمونه از غارت سازمان تامین اجتماغی است

ايلنا:

چه ارتباطی بین عضویت باقری در هیأت مدیره کاغذ سازی کاوه و انتصاب زرین گل به عنوان نایب رئیس فدراسیون وزنه برداری وجود دارد/ بازنشسته ها در هیأت مدیره های شرکت های زیر پوشش شستا حضور دارند.


شرکت های ستاره ایران و تاپ خودرو واگذار می شود

25 مِی 2011

توسط ایران خودرو

شرکت های ستاره ایران و تاپ خودرو واگذار می شود

گروه صنعتي ايران خودرو ، در راستاي كاهشدر راستای رسیدن به  بخش خصوصي در زنجيره تامين و نيز كوچك سازي ساختار

گروه، سهام شرکت های ستاره ایران و تاپ خودرو را به صورت مزایده واگذار می کند

به گزارش ایکوپرس، تعداد سهام قابل واگذاری شرکت ستاره ایران به صورت بلوکی، هزار سهم و تاپ خودرو هفت هزار سهم است. قيمت پايه فروش سهام هر دو شركت جمعاً 120 ميليارد ريال و رقم سپرده شرکت در مزایده، سه میلیارد و 600 میلیون ریال تعیین شده است.


نیروهای قراردادی برای تبدیل وضعیت باید در آزمون شرکت کنند

25 مِی 2011

ايلنا:

معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور اظهار داشت: برای تبدیل وضعیت کارمندان قراردادی ضوابطی وجود دارد و این طور نیست که آنها بدون شرکت در آزمون تبدیل وضعیت شوند.


محاکمه‌ی رهبران کارگری ترکیه را محکوم می‌کنیم

25 مِی 2011

کارگران ایران خودرو ضمن پشتیبانی از مبارزات کارگران ترکیه اعمال دولت ترکیه رامحکوم می

کنند


محاکمه‌ی رهبران کارگری ترکیه را محکوم می‌کنیم

محاکمه‌ی رهبران کارگری ترکیه را محکوم می‌کنیم



بر اساس خبرهای منتشره، دولت سرمایه‌داری ترکیه برای مقابله با جنبش کارگری در این کشور می‌خواهد جمعی از رهبران و فعالین کارگری را به پای میز محاکمه بکشاند. این کارگران که ۱۱۱ نفر از فعالین و رهبران اتحادیه‌ای می‌باشند به جرم اعتراض و مبارزه در تاریخ ۲۰۱۰ در پایتخت این کشور، آنکارا که در اعتراض و اعتصاب به پشتیبانی از ۱۲ هزار کارگری انجام گرفت که در مدت یک شبانه روز از کار اخراج شده بودند……

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری ۳ خرداد ۱۳۹۰/ ۲۴ مه۲۰۱۱

زنده باد اتحاد و همبستگی بین‌المللی کارگری


تظاهرات بزرگ کارگران استانبول در روز کارگر

دهها هزار تن از اعضای اتحادیه های کارگری، دانشجویان و نهادهای مدنی مختلف ترکیه روز یکشنبه با نظم خاصی و در میان کنترل حدود 40 هزار نیروی ضد شورش، برای شرکت در مراسم روزجهانی کارگر به سوی میدان مشهور ‹تقسیم› استانبول راهپیمایی می کنند.

کارگران ترکیه‌ای پس از سه دهه در مراسمی روز گارکر را گرامی داشتند


انفجار در فاز سوم پالايشگاه آبادان

25 مِی 2011

در حادثه انفجار پالايشگاه آبادان25نفر زخمي و 3 نفر كشته شدند

ایلنا:به دلیل عمل نکردن دقیق یکی از کمپرسورهای پالايشگاه آبادان ،اين پالايشگاه دچار حريق شد


به گزارش خبرنگار ايلنادر آبادان از دقایق اولیه صبح امروز پيش از مراسم افتتاح فاز سوم پالايشگاه آبادان (بنزين سازي)ناگهان شنیدن صدای انفجار و برخاستن دود عظیم از پالایشگاه حاضران را دچار حیرت كرد براساس بررسي ها به دلیل عمل نکردن دقیق یکی از کمپرسورهای پالايشگاه آبادان ،اين پالايشگاه دچار حريق شد.
بر اسا اين گزارش مسولان بیمارستانی شرکت نفت آبادان از کشته شدن سه نفر و زخمی شدن25نفر در این حادثه خبر دادند که دو نفر از زخمی ها بدلیل وخامت سوختگی به بیمارستان آیت الله طالقانی اهواز منتقل شده اند .

در پالایشگاه آبادان به هنگام حضور احمدی نژاد




دوئلي ديگر براي نساجي مازندران

19 مِی 2011

گزارشی از فرامرز درخشنده ،سرپرست روزنامه كاروكارگر وخبرگزاري كار ايران(ايلنا) در استان مازندران

کارگران نساجی

صنعت نساجی در ایران تنها قربانی چنین نگاهی نیست. صنعت لوازم خانگی، لوازم صوتی و تصویری، خودروسازی و… برخی دیگر از صنایعی كه امروز با مرگ دست و پنجه نرم می‌كنند، بیش از آنكه قربانی ماشین‌آلات فرسوده، عدم بهره‌وری و كمبود نقدینگی باشند، به‌دلیل مدیریت خالی از دانش دولتی و شبه‌دولتی، محكوم به شكست هستند؛ موضوعی كه علت‌العلل تمامی مشكلات امروزین صنعت است.
با نگاهي به صنعت نساجي در مازندران ،بلافاصله بياد كارخانجاتي همچون چيت سازي بهشهر،نساجي مازندران ،نساجي بابكان،نساجي چوخا،خزرخز تنكابن،جين مدآمل،ريسندگي چل مي افتيم كه هر كدام بنوبه خود ممر درآمد يك شهر بودند ودرشرايط فعلي كارگران آن يا آواره گرديده اند يا در بدترين شرايط معيشيتي به سختي زندگي ميكنند.
هنوز بياد داريم کارخانه چيت بهشهررا كه يکى از کارخانجات بزرگ و بسيار قديمى بود که در سال ١٣١٤ تاسيس گرديد و در سال ١٣١٧ توليد آن آغاز شد.
توليدات اين شرکت عبارت بود از چيت چلوار، باند، گاز، جناقى، پاتين و پارچه پرده.
شرکت چيت بهشهر بعد از انقلاب ٥٧ تحت پوشش صنايع ملى ايران اداره ميشد سپس به بنياد شهيد واگذار شد و در سال ١٣٧٣ به بخش خصوصى منتقل شد.
قبل از انقلاب در اين کارخانه حدود ٣٠٠٠ کارگر اشتغال بکار داشتند.


بلوک سهام ایران خودرو معامله شد

19 مِی 2011


ناکامی پاسداران  برای تملک ایران خودرو



سهام ایران خودرو معامله شد

كاركنان ايران خودرو خريدار بلوك ايران خودرو

سهام «ایران خودرو» در جیب «ایران خودرو»

ایران‌خودرو، ایران‌خودرو را خرید!

بلوک ایران خودرو معامله شد

بررسي‌هاي اوليه از ماهيت خريدار بلوك 4.9درصدي ايران خودرو نشان مي دهد، كاركنان ايران خودرو به طور مستقيم يا غير

مستقيم اقدام به خريد 310 ميليون سهم به ارزش 240 ميليارد تومان كرده اند.

به گزارش خبرگزاری مهر، رقابت برای تصاحب بلوک 9/4 درصدی ایران خودرو در روز جاری با خریداری 310 میلیون سهم آن از سوی کارگزاری بانک صادرات پایان یافت.

این بلوک در حالی چهارشنبه گذشته از سوی سرمایه سرمایه گذاری تامین اجتماعی به قیمت پایه هر سهم 5 هزار و 688 ریال و به صورت یکجا و نقد و یا 10 درصد

نقد و مابقی اقساط عرضه شده بود که سه متقاضی جدی از طریق شرکتهای کارگزاری صباتامین، سرمایه گذاری ملی و بانک صادرات به رقابت با هم پرداختند.


در پنجمین روز رقابت متقاضیان خرید این بلوک، 310 میلیون سهم این شرکت با رشد 45 درصدی نسبت به قیمت پایه به قیمت هر سهم 8 هزار و یک ریال و به ارزش 2400 میلیارد ریال مبادله شد.

این در حالی است که سازمان بازرسی کل کشور با ارسال نامه ای به رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار عرضه بلوک پنج درصدی سهام شرکت ایران خودرو را واجد

منع قانونی اعلام کرده است.

بلوک 5 درصدی ایران خودرو از بلوک 18 درصدی گران‌تر فروخته شد!


پیام تبریک کارگران ایرانخودرو به مناسبت آزادی کارگران زندانی سنندج

13 مِی 2011

آزادی کارگران زندانی را تبریک می گوئیم


آزادی کارگران زندانی را تبریک می گوئیم

دوستان وهمکاران گرامی

چهار نفر از کارگران سنندجی که در اردیبهشت جهت جلوگیری   بخاطر شرکت در مراسم روز کار گر دستگیر شده بودند  با قرار وثیقه های چندین میلیون تومانی پس از چندروز بازداشت از زندان آزاد شد.


این گزارش حاکی است که نیروهای امنیتی، فعالین کارگری بازداشت شده را بیرون از شهر رها کرده و مانع از استقبال از بازداشت شدگان شدند.

بدون تردید بازداشت فعالین و رهبران کارگری ایران هیچ خللی در اراده آنان برای دستیابی به حقوق انسانی طبقه کارگر ایجاد نخواهد.

وحشت حامیان سرمایه از گسترش تداوم رشد مبارزات کارگران ترس از شکل گیری تشکل های کارگری ترس از سراسری شدن اعتراض توده های زحمتکش علیه گرانی ،بیکاری وفقر نابرابری بازداشت کارگران وفعالین کارگری ،سرکوب واختناق جلوگیری از حق آزادی های حقوقی ومدنی جلوگیری از گرامی داشت روز کارگر  چیزی نیست که بازندگی روز مره ما کارگران عجین نباشد

اما بی شک ادامه مبارزات واتحاد وهمبستگی ما کارگران تمامی این آرزوها آنان را برسر سرمایه داران وحامیان آنان خراب خواهد کرد

آزادی کارگران در بند درنتیجه مبارزات خانواده ها  ودیگر کارگران بدست آمده است

کارگران ایران خودروضمن اعلام همبستگی باکارگران کردستان و محکوم کردن بازداشت کارگران سنندجی، خبر مسرت بخش آزادی این کارگرانرا صمیمانه به خانواده های آنان ، کمیته هماهنگی و عموم کارگران ایران  تبریک میگوید و با دعوت از سازمانها و نهاهای کارگری ایران و سراسر جهان برای ادامه اعترض علیه تداوم بازداشت  بقیه کارگران زندانی منصور اسانلو،ابراهیم مددی ،رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده،  ودیگر زندانیان  سیاسی ، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی کارگران زندانی و عموم انسانهایی است که بدلیل آزادیخواهی و حق طلبی در زندانهای سراسر کشور به بند کشیده شده اند باشیم

جمعی از کارگران ایران خودرو

https://khodrokarr.wordpress.com/

22اردیبهشت 90



آزادی چهار کارگر زندانی در سنندج

13 مِی 2011

چهار فعال کارگری بازداشت شده در سنندج، با قرار وثیقه آزاد شدند

بر اساس گزارش رسیده، چهار فعال کارگری بازداشت شده در سنندج، با قرار وثیقه آزاد شدند. بر اساس این گزارش روز چهارشنبه ٢١ اردیبهشت ماه، وفا قادری با قرار وثیقه ٥٠ میلیون تومان و یداله قطبی با قرار وثیقه ٣٠ میلیون تومان و نیز شامگاه روز پنجشنبه ٢٢ اردیبهشت ماه خالد حسینی و غالب حسینی هر کدام با قرار وثیقه ٥٠ میلیون تومان آزاد شدند.

این گزارش حاکی است که نیروهای امنیتی، فعالین کارگری بازداشت شده را بیرون از شهر رها کرده و مانع از استقبال از بازداشت شدگان شدند.

ادامه مطلب در سایت

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

http://www.komitteyehamahangi.com/



نامه شماره 153 منتشر شد!

12 مِی 2011

مطالب این شماره :

– گفتگوی رادیو دویچه وله با محسن حکیمی (همراه با توضیح محسن حکیمی)


نامه محمود صالحی به دبیر کل آی تی یو سی در رابطه با دستگیری فعالین کارگری در ایران

12 مِی 2011

دستگير شدگان اول مه بايد فورا از زندان آزاد شوند


به: دبیر کل آی تی یو سی – در رابطه با دستگیری فعالین کارگری در ایران- محمود صالحی

خانم شارن بارو محترم، دبیر کل آی تی یو سی


با درودهای گرم

موضوع: در رابطه با دستگیری فعالین کارگری در ایران

در آستانه اول ماه مه و پیش از برگزاری مراسم روز جهانی کارگر، چند تن از فعالین کارگری در شهرهای سنندج و سقز

توسط نیروهای امنیتی و انتظامی احضار و بازداشت شدند.


شانزدهمین کنگره فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری

12 مِی 2011

 گفتگوی رادیو بین المللی فرانسه با فرید پرتوی

فعالین مستقل کارگری شکایت و اعتراض خود را برای حضور هیئت ایرانی و دبیر کل خانه کارگر در کنگره فدراسیون اتحادیه های کارگری که در آتن تشکیل شد به این تشکل بین المللی کارگری تسلیم کرده اند. آنان معتقدند که نمایندگان واقعی کارگران ایران به علت فعالیت های صنفی خود در زندان هستند.


پروسه مبارزاتی طبقاتی و نیاز جنبش کارگری ایران

12 مِی 2011
با سلام
مطلب پیوست جهت اطلاع شما و در صورت امکان انتقال به دیگران.

پروسه مبارزاتی طبقاتی و نیاز جنبش کارگری ایران

تقدیم به مبارزان جنبش کارگری و بمناسبت فرا رسیدن روز کارگر


مقدمه – جنبش کارگری با توجه به اثر عمیقی که در جنبشهای آزادیخواهانه کشورهای جهان دارد و از جمله ایران ، گروه تحقیق کارگری را موظف با بررسی ان نموده است . طبیعی است بررسی جنبش یکصد ساله اخیر در تمام ابعاد و مبارزات روزمره در یک مقاله جای نمی گیرد  و لذا تلاش شده بخشی از جنبش کارگری و نه تاریخچه  مبارزات روزانه ان که در مراجع گوناگون قابل دسترسی است با توجه به نیازی که امروزه کمک فعالین کارگری را برای گسترش جنبش می طلبد ، مورد بررسی قرار گیرد . در این جهت کوشش شده ابتدا مختصری به تئوری رایج مربوط به حزب طبقه کارگر پرداخته و نگاهی به سیر رشد طبقات سرمایه دار و کارگر و همچنین اقشار متوسط در کشورهای پیشرفته نموده ، طی مقایسه ای سریع تاثیر این تئوری در جنبش دموکراتیک ایران  و بخشهای دیگر از جمله بررسی طبقه حاکم ، طبقه کارگر و اقشار متوسط و روشنفکران قبل و پس از جنبش سال ۵۷ نظری انداخته شود .  یک زاویه مهم که در این مقاله به تحلیل کشیده شده پیوستگی مبارزات کارگری و نیروی چپ متمایل به فعالیت در جنبش کارگری است و اینکه توانسته است تا نقش تاریخی خود را همچون همفکرانشان در سایر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه انجام دهد و در نتیجه به سازماندهی طبقه کارگر کمک نماید ، یا اینکه هدفش بیشتر در پز رهبری کننده ، تنها به دادن شعار بسنده کرده است . منکر طیف وسیع اقشار متوسط و عملکردهای گوناگونش نمی توان گردید ، ولی منکر وظیفه اجتماعی آنان نیز نمی توان شد که باید در ابتدا خود را به دانش طبقاتی به توجه به واقعیتهای روز مجهز نموده و سپس آنرا بدون چشمداشتی به کارگران آموزش دهند . دیکتاتوری طولانی یکصد ساله اخیر در کشور ایران جز در مقاطع کوتاه عدم تثبیت دولتها و حکومتهای مستقر ، علاوه بر تاثیر منفی که بر جنبشهای دموکراتیک و چپ داشته ، موجب پراکندگی و عدم پیوست جنبشهای کارگری نیز شده است که در این مقاله تلاش گردیده به این نکات توجه شده و نقش کارگران پیشرو که بدلیل کمبود دانش و آگاهیهای سیاسی نتوانست تحلیل دقیقی از کار سندیکایی و حقوق صنفی کارگران و کار سیاسی و مبارزه با دولت مستبد داشته و در تشخیص دچار اشتباه گردد . در انتهای مقاله نیز به مهمترین بحث یعنی تحلیل سندیکای مستقل و جنبش کارگری ایران و اثری که فعالین سیاسی در داخل و خارج کشور بر انها پرداخته و نیاز جنبش کارگری شرح داده شده است . روشی که در مقاله برای بررسی وضعیت طبقات سرمایه دار و کارگر بهمراه قشر روشنفکر چپ بکار رفته ، بصورتی است که از زوایای گوناگون مسائل بازبینی گردد و در نتیجه ترجیح داده شد که هر موضوع در یک پاراگراف از ابتدا تا انتها مورد توجه قرار نگیرد ، بلکه انها را نسبت به ابعاد مختلف مبارزاتی در پاراگرافهای متعدد مورد بررسی قرار داد که طبعا گاهی مطالبی تکرار می گردند . امید است که گروههای کارگری و فعالین سیاسی توان خود را برای بالا بردن آگاهی و انتقالش به کل بدنه طبقه کارگر اختصاص داده ، تا کارگران قادر باشند تاکتیکهای خود را برای مبارزات صنفی و سیاسی انتخاب کنند ، چه آگاهی و دانش طبقاتی بخشی از مبارزه می باشد که اگر به فعل و سازماندهی طبقه تبدیل نشود ، ارزشی نخواهد داشت .        
فلسفه مارکس و انقلاب شوروی – در دویست سال اخیر پرداختن به کارگران موضوعی است که یکی از بیشترین اخبار ، مقالات ، تحلیلها ، کتابهای منتشر شده را دربر می گیرد ، چرا که این کارگران بودند که در اکثر اعتراضات ، اعتصابات ، قیامها و جنبشهای شکل گرفته در این یک قرن و نیم دست داشته و بنوعی بسته به میزان قدرت سازماندهی طبقه کارگر در پیروزی یا شکست موثر بوده اند . مارکس اندیشمندی که هنوز آثارش ارزش خود را نسبت به زمان خود دارا هستند ، وی کسی بود که بطور دقیق در کاپیتال و سایر کتابهایش تاریخ بشری را در تضاد دو طبقه حاکم و مولد شرح داده و این تضاد را با جزییات بیشتر در جامعه سرمایه داری روشن نموده که چگونه کارگران توسط سرمایه داران استثمار می گردند و راه نجات را تشکل کارگران برای رهایی دانست و یاداوری کرد که فیلسوفان قبلی جهان را تفسیر کرده اند ولی مهم تغییر آنست ، تئوری مارکس منشا یکسری از انقلابات سوسیالیستی در جهان گردید . مارکس و انگلس در تمام طول عمر مبارزاتی خود بتمام جنبشهای کشورهای اروپایی که در آنزمان مهد جریانات سیاسی و اجتماعی بود توجه داشته و تلاش می کردند در بیشتر آنها شرکت کرده و سپس نتایج را در بیانیه ها و مقالات برای استفاده جنبشها تئوریزه نمایند . آنچه از نظر انها اهمیت داشت تحلیل مسائل با توجه به واقعیتها بود و مقالاتی از جمله کمون پاریس و غیره ناشی از درک مسائل جاری بود که در اروپا به وقوع می پیوست ، تفاوتی که با سایر فیلسوفان قبل از خود داشتند . بیشترین توجه انها به جنبش کارگری و نحوه رهایی طبقه کارگر از قید استثمار بوده و مبارزه کارگران را برای ایجاد سندیکا و تشکیلات مستقل مورد تایید قرار می دادند و معتقد بودند کارگر در مبارزه جز زنجیر سرمایه داری که به او بسته شده چیزی برای از دست دادن ندارد . مارکس و انگلس به دلیل دور بودن از اتفاقات کشورهای آسیایی و با وجود دانش سیاسی و اجتماعی و اقتصادی که از منابع می گرفتند ، نتوانستند شیوه تولید آسیایی و طبقات موجود در جوامع ان کشورها از جمله ایران را  بیان کنند و این امری طبیعی برای یک اندیشمند محسوب می گردد ، در ادامه تلاش کردند با دسترسی به اطلاعات که بسیار محدود بود و یادگیری زبان ان کشورها کار بررسی و تحقیق را دنبال کنند که موفق نگردیدند . گرچه مارکس و انگلس تلاش کردند وضعیت طبقه کارگر را از طرفی با طبقه سرمایه دار و از طرفی دیگر رابطه اش با طبقه متوسط و اقشار روشنفکر در حال شکل گیری روشن کنند ، با وجود این زمان لازم بود تا اندیشه مارکس توسط لنین در اولین انقلاب سوسیالیستی محک بخورد تا نقاط تاریک و روشن حرکت روشن گردد . لنین دانست که برای ایجاد حزب طبقه کارگری که مارکس برای سرنگونی حکومت سرمایه داری پیشنهاد داده ، می بایست با کمک همفکرانش توجه جدی به جنبش کارگری روسیه بنماید و برای متحد کردن کارگران راهی جز شرکت در مبارزات روزمره انها ندارد . گفته لنین مبنی بر ؛ رشد  پرولتاریا در هیچ جای جهان جز از راه تاثیر متقابل اتحادیه های کارگری با حزب طبقه کارگر نه تداوم می یابد و نه امکان تداوم دارد ، برهمین اساس بود . آثار متعدد لنین در مورد تمامی اتفاقات کشورش ، چه جنبشهای دموکراتیک ، چه ترفندهای طبقه حاکم و چه جنبش کارگری نشان از درک وی برای رسیدن به هدفش دارد و اینکه چگونه نیروهای مخالف رژیم را با حزب خود متحد نموده ، کارگران را از استثمار آگاه نمود و اتحادیه های کارگری را در حزب خود متشکل نماید . با وجود ضعف نسبی حاکمیت روسیه ناشی از اختلافات جناحی و جنگ جهانی اول و وضعیت وحشتناک کارگران و اقشار       کم درآمد و دیکتاتوری سرکوب که سرعت تشکل نیروهای دموکرات و حزب کارگری لنین را افزایش داده و پیروزی انقلاب را ممکن گردانید ، بازهم طبیعی بود که لنین نتواند به پیچیدگی های حزب طبقه کارگر ، ترکیب ان ، شرکت کارگران نه بصورت فردی در رهبری حزب و موارد دیگر در اولین تجربه پیروزمند انقلاب سوسیالیستی پی برد و زمان لازم بود تا مشکلات خود را نشان دهند . 
انقلابات سوسیالیستی – انقلابات بعدی در سایر کشورها از جمله چین ، ویتنام ، کامبوج ، لائوس و غیره در شرایط دیگری از رشد کمتر سرمایه داری و جنبش کارگری همزمان با استعمار کشورهای پیشرفته سرمایه داری آنزمان همچون انگلیس ، امریکا و فرانسه و ژاپن که نیروهای نظامی خود را در کشورهای نامبرده مستقر و با سرمایه های خود نیروی کار ان کشورها را استثمار می کردند ، بوقوع پیوست . جنگ جهانی دوم و پیروزی شوروی ، امریکا و سایر کشورهای اروپایی موجب تقسیم جدید کشورهای جهان گردید و شوروی با نیروی نظامی خود توانست کشورهای معروف به بلوک شرق را به به سیستم اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی شوروی جدید تبدیل کند که دیگر از انقلاب سوسیالیستی ابتدای کار فاصله گرفته بود ، هرچند احزاب چپ تشکیل شده در این کشورها نیز بعنوان نیروی داخلی به این امر کمک کردند ولی مکانیزم شوروی عامل مهمی بود . کلیه کشورهای انقلاب کرده بعد از شوروی نیز به دلایلی که جایشان اینجا نیست ، نتوانستند بر مشکلاتی که دامن حزب پیروزمند را گرفته و در حقیقت رهبری روشنفکران و فعالین سیاسی را بر حزب دیکته می کرد حل نمایند و نتیجه مشابهی از انقلابات سوسیالیستی حاصل گردید . انقلابات انجام گرفته تا مدتها انگیزه بسیاری از مردم و بخصوص طبقه کارگر کشورهای تحت سلطه سرمایه داری و یا عقب مانده تر را بر می انگیخت و لذا جنبشهای ایجاد شده بعنوان مهمترین دشمن حاکمان کشورهای غیر سوسیالیستی مخصوصا دولتهای کشورهای پیشرفته سرمایه داری و حاکمان همان کشورهای عقب مانده گردید که همین امر موجب فشار و سرکوبی جنبشهای دموکراتیک و کارگران کشورهای عقب مانده و زیر سلطه دیکتاتوری جهت جلوگیری از انقلاب شد . زمان زیادی طول کشید تا غیر از اخباری که از پیشرفت کشورهای انقلابی که از طریق روزنامه های تحت کنترل دولتهای انها از جوامع بسته و غیر قابل نفوذ این کشورها می امد ، اخبار دیگری ناشی از استثمار جدید طبقه مولد و جنایاتی که صورت می گرفت به جهان بیرونی منتقل گردد و در نتیجه مقالات و کتابهای زیادی چه توسط مخالفین ، چه توسط افراد معتقد قبلی به این انقلابات که بنوعی جدا شده و یا نقدی بر ان داشتند و همچنین اندیشمندان جدیدی که راه حل را می جستند ، منتشر گردید که به دلایل متعدد که جایشان در این مقاله نیست ، جاذبه انقلابات سوسیالیستی در کشورهای رو بتوسعه و عقب مانده کمتر گردید . 
کشورهای پیشرفته سرمایه داری – در کشورهای پیشرفته که جنبشهای دموکراتیک به نتیجه رسیده و مبانی حقوق بشری تا حدی در کشورها رعایت شده و کارگران و سایر اصناف و نیروهای مردمی توانستند نهادهای دموکراتیک خود را در دل سندیکاها و سایر تشکیلات ایجاد کنند ، دولتها راه دیگری پیش گرفتند تاهم جنبشها را کنترل نموده و هم جنبش کارگری را بسمت و سوی قانونی و نه انقلابی سوق دهند تا سرمایه داران از جمله خود دولت بتوانند سود بیشتری ببرند . اهمیت مردم در کشورهای پیشرفته و اینکه ملت انها بودجه اصلی دولتها را جهت هزینه ها پوشش می داد همراه فشار نهادهای مردمی و کارگری که آنزمان در سندیکاهای قدرتمند تشکل یافته بودند ، باعث رفرمهایی بسود مردم و کارگران گردید . با بحرانهای سرمایه داری و بیکاریهای گسترده دولت و سرمایه داران ( خصوصا امریکا ) راههای قانونی دیگری برای مقابله با کارگران یافته و بتدریج توانستند اثر سندیکاها را ، که تعدادی از آنها حتی خطر کومینسم را بیشتر از سرمایه داری می دانستند ، در کشورهای غربی کمتر نموده و کارگران را وادار به قراردادهای دوجانبه و قبول نظام نمایند . کشورهای اروپایی که جز انگلستان مهد انقلابات دموکراتیک بودند ، نهادهای دموکراتیک قدرت بیشتری پیدا کرده و با تظاهرات وسیع خود همواره دولتها را مجبور به اصلاحات می نمایند ، حتی کشورهای اسکاندیناوی با افزایش آموزش و امکانات بیمه و کلا رفاه  اجتماعی عمومی بنوعی دورنمای کشور سوسیالیستی را عرضه کرده اند ولی سیستهای ارتجاعی و گاهی فشار دولتها در مقابل اصلاحات بیشتر بچشم  می خورند . آنچه قابل تعمق است اینکه حتی در کشورهای پیشرفته که مردم با آزادی به انتخابات تن می دهند و دولت از دل این انتخابات در می آید ، ولی تعداد احزاب که کم و بیش مشابه هستند بسیار محدود بوده و سرانجام سیاستهای دنبال شده این احزاب و دولتها بیشتر منافع سرمایه داران بزرگ راحمایت می نماید و لذا نهادهای دموکراتیک مردمی و جنبش کارگری انها می بایست در ابعادی دیگر به مبارزات خود ادامه دهند . در این بازار آشفته نهادهای مردمی و جنبشهای دموکراتیک و کارگری کشورهای رو به توسعه و عقب مانده برای رسیدن به حقوق انسانی خود در مانده اند که به کدام راه و سمت دل بندند و یا چگونه راه جدیدی را بیابند .  
ایران بعد از مشروطیت – در کشور ایران نیز که شاید باید گفت متاسفانه در منطقه حساسی از جهان  و بدلیل موقعیت جغرافیایی و همسایه بودن با شوروی و داشتن نفت و سایر منابع طبیعی مورد چشم داشت کشورهای پیشرفته غربی و شرقی قرار گرفته ، انتظار تحولات گوناگون چه بخاطر مبارزات مردمی و نهادهای دموکراتیکی و جنبش کارگری و چه بدلیل مکانیزمهای کشورهای سلطه گر رفته و میرود و خواهد رفت . دور از تصور نبود که تبلیغات انقلاب شوروی ایران را دربگیرد ومردم خواهان فضای دموکراتیکی را که بعد از جنبش مشروطیت متوقف شده بود ، خواستار گردند و همچنین انگیزه کارگران را برای پیشبرد خواسته هایشان افزایش دهد . روشنفکران برخواسته از اقشار متوسط که بیشترین تاثیر را از جو انقلابی شوروی گرفته بودند و با ارتباطهای وسیعی که بین مردم دو کشور در جریان بود ، تلاش جدیدی را برای ایجاد تشکلهای کارگری انجام دادند و با استفاده از آثار اندیشمندان چپ به گسترش سندیکاها و گروهای سیاسی پرداختند که نتیجه منفی ان هنوز هم دامن گروههای سیاسی چپ را رها نکرده است . اگر تبلیغات وسیع ضد سوسیالیستی و کمونیستی کشورهای پیشرفته که وظیفه خود را انجام می دهند نادیده گرفته    شود ، اگر سرکوب وحشیانه حاکمان کشورهای مستبد نسبت به جنبش کارگری و هر جنبش آزادیخواهی که باز جوهر وجودی آنهاست نادیده گرفته شود ، هرگز نمیتوان از انجماد فکری بیشتر گروههای سیاسی معتقد به انقلابات سوسیالیستی و یا کمونیستی در کشورهای عقب مانده به آسانی چشم پوشی کرد که اندیشه مارکس و سایرین را مانند کتابهای مذاهب دیگر همچون  قرآن ، انجیل ، تورات و یا سایر کتابهای مشابه مقدس نموده و در نتیجه نتوانستند نسبت به تحولی که در جوامع پیش آمده ، تئوری مطابق بر این تحولات را درک و به جنبش کارگری و تشکلش کمک نمایند !
سوسیال دموکراسی ایرانی – اگر در کشورهای سرمایه داری رفرمهایی صورت گرفت ، در عوض بیشتر تئوریسینهای چپ وطنی آثار مارکس ، لنین و سایرین را همچون فایلی در قفسه کشوها نهاده و در هر موردی که نیاز به تحلیل داشته و دارند ، فایل مربوطه که بنظر انها مشکل گشاست را بیرون آورده و از همه هواداران می خواهند که این الگو را محور کار خود قرار دهند و تنها نکته ای که بروی خود نمی آورند اینکه همه انقلابیون مورد علاقه انها مهمترین وظیفه را کار در جنبش کارگری و نه از راه دور می دانستند . درست مانند دعاوی حقوقی کشور انگلستان و کشورهای مشترک المنافع که همان پروسه تحول انگلیس را یعنی خزیدن سرمایه داری از درون جامعه فئودالیته را سرمشق قرار دادند که برای دادن حکم مربوط به هر مورد در دست محاکمه می بایست حکم نمونه مشابه قبلی در سالهای گذشته را یافته و محک قرار  داد . البته قوانین کشوری همچون فرانسه برعکس انگلیس که سرمایه داری با انقلاب خونین از درون جامعه فئودالیته تثبیت گشت و قوانین متحول متناسب با سیستم جدید مدون گردید ، سالهاست نمونه و الگوی کشورهای رو بتوسعه و عقب مانده پس از پیروزی هر جنبش قرار گرفته   می شود . یکی از مشکلات عمده گروههای سیاسی چپ ایران که آگاهی دادن به طبقه کارگر را نه برای خود رهبری طبقه ، بلکه برای تغییر قدرت سیاسی  انجام می دادند ، آثار لنین را که اکثرا در زمان پروسه تشکیل حزب و پس از ان نوشته شده ، برای الگو سازی است که در نتیجه روشنفکران چپ ایرانی تلاش دارند ثابت کنند که جنبش کارگری تنها در راستای مخفی بودن و زیر پوشش بودن حزب مفهوم پیدا می کند و لذا حرکت برای تشکیل سندیکای مستقل در راستای نظام سرمایه داری بوده و انحراف از انقلاب است . متاسفانه این الگو قرار دادن و محو تفکر گشتن در بسیاری از گروههای چپ همچنان ادامه داشته و اگر بعضی از این روشنفکران چپ نیز سخنی متفاوت و نه حتی متحولانه بیان داشته ، انهم به الگویی دیگر تبدیل و اسامی انها به فایلهای قبلی و یا اسامی احزاب اضافه شده است . پیشروان بیشتر گروههای سیاسی که هواداران خود را سخت به آثار مورد تایید خود رهنمون می کنند ، حتی حاضر نیستند دریابند که اگر این انقلابات سوسیالیستی به هدفی که داشته نرسیده ، چه دلیلی داشته و وظیفه دارند نقدهای  تئوریک را مثلا به نطفه سازماندهی و سهم کارگران در تشکیل احزاب کمونیستی و موضوع رهبری ان کشورها متوجه نموده و اشتباه را احیانا در صورت توان اجرا ، مجددا تکرار نکنند . چگونه ان احزابی که موفق به انقلاب سوسیالیستی شده اند با وجود دادن سهمی به کارگران در تشکیلات خود نتوانستند جامعه مورد ادعا را پیاده کنند ، در حالیکه افراد و بعضی از گروههای سیاسی حتی دور از وطن که حاضر نیستند خود را کمتر از کمونیست بدانند بر هر نوع حرکت کارگری داخل کشور زیر شدیدترین سرکوب حاکمان ، انتقاد نموده و مانند ایدالیستها جز انقلابات کمونیستی که روشن نیست چگونه ، با چه ابزاری و با چه سازمان و یا حزبی را خواهان بوده و چگونه می خواهند به واقعیت تبدیل کنند ، که امید است خلق السائه و بکمک نیروهای آسمانی  نباشد !
اندیشه سندیکا – همچنانکه طبقات محکوم و زیر سلطه جوامع قبل از سرمایه داری یعنی رعایا و برده ها در تضاد با فئودالها و برده داران بوده و این امر ناشی از تضاد درونی انها در هر جامعه بود ، کارگران نیز قبل از اینکه مارکس اندیشه خود را بیان کند بدلیل کار و علایق مشترک و تضاد ناشی از کار و سرمایه بدنبال تاسیس تشکیلاتی بودند تا بکمک همدیگر حقوق صنفی خود را که با وجود شرکت مستقیم در تولید ، کمترین بهره را داشته باشند ، از سرمایه داران و دولت کارفرما بگیرند . سندیکا مهمترین دستاوردی بود که کارگران در مبارزات خود به اهمیت ان برای رسیدن به خواسته های خود پی بردند و در نتیجه همچنان بعنوان پایگاهی معتبر برای کارگران در پیش بردن خواسته هایشان محسوب می گردد و بهمین دلیل طبقه سرمایه دار ، دولت ، حاکمیت و حتی اقشار مختلف جامعه ، روشنفکران ، اندیشمندان ، گروههای سیاسی ، گروههای حقوق بشری ، سایر نهادهای جامعه همچون زنان و دانشجویان و معلمان و غیره و سرانجام اقشار مختلف خود کارگران تفسیرهای مختلفی از سندیکا و انجمن صنفی و شورا می نمایند وتلاش دارند با ایجادش بسود خود از ان بهره برداری کنند . روشن است که طبقه سرمایه دار ، دولت و حاکمیت یک کشور تلاش دارد که سندیکای وابسته ( زرد ) و حداقل متمایل بخود را تشکیل داده و یا اجازه تاسیس بدهد و از این طریق حرکتهای کارگری و خواسته های انها را بسود خود کنترل نماید و در مقابل کارگران تلاش می کنند سندیکای مستقلی ایجاد کنند که در جهت منافع کارگران حرکت نماید . در کشورهای پیشرفته ، قوانین در جهتی نوشته شده اند که کارفرمایایان سعی می کنند کارگران را از ورود به سندیکاهای کارگری منع نموده و تا جائیکه لازم است اثر سندیکا را منتفی نمایند و یا کارفرمایان قادرند توافق مستقیم با کارگران تحت استخدام خود بدور از حمایتهای سندیکایی داشته باشند تا از طرفی از اتحاد گسترده کارگران جلوگیری نموده و از طرف دیگر سود بیشتری بجیب بریزند و این چنین است که برخلاف تصور ، تعداد کارگران عضو سندیکاهای کارگری نسبت به تعداد کل کارگران اینگونه کشورها بسیار اندک است .
ورود سرمایه خارجی – در کشورهای پیشرفته بدلیل امکاناتی که شرکتهای بزرگ و بین المللی دارند با انتقال سرمایه به کشورهایی عقب مانده و بخصوص در مناطق آزاد تجاری ان کشورها که با حمایت دولتهای انها مواجه شده ، در مقابل کارگرانی قرار می گیرند که از حقوق سندیکایی محروم و از نظر حقوقی و رفاهی در حداقلها بسر می برند و باین ترتیب سود بمراتب بیشتری نصیبشان گردیده ، از دست قوانین مصوب کشورهای خود و سندیکاهای کارگری خود در امان بوده ، مالیات بمراتب کمتری پرداخته ، ملزم به تامین امکانات رفاهی برای کارگران و کارکنان بومی نبوده ، با باجی که به حکام و مسولین بومی می دهند جلوی هرگونه حرکت کارگری را گرفته و سرانجام این انتقال سرمایه را مانند پتکی بر سر کارگران کشورهای خود بکار می برند تا علاوه بر پایینتر آوردن حقوق و مزایای کارگران کشورهای ( پیشرفته ) خود ، حتی قراردادهای مصوب قبلی را نیز بسود خود تعدیل کنند . کشورهای پیشرفته با وجودیکه از آزادی نسبی برخوردارند ولی قوانینی را وضع کرده اند که نهایت بیشتر بسود کارفرمایان می باشند و نیروی کار انها درگیرودار قوانین و بیکاری خود ، ناچار سازمانهایی ایجاد می کنند که بنوعی منافع کارفرماها را نیز دربر گیرد . اگر بحرانی پیش می اید ، که معمولا هرچند سال چنین میشود ، الویت کمکهای دولتی که از مالیات همه مردم یک کشور بدست می اید به صاحبان بانکها ، شرکتهای انحصاری بیمه و شرکتهای بزرگ ورشکست شده و یا در حال ورشکستگی تعلق می یابد ، با این توجیه که شرکت بازگشت شده بکار خواهد توانست کارگران و کارکنانش را از بیکاری نجات دهد و در این میان خیل کارگران و مردمی که بدلیل از دست دادن کار و یا کسر حقوق که ترفند زمان بحران کارفرمایان است ، منجر به از دست دادن خانه ، آپارتمان و امکاناتی که با وام تهیه شده و دیگر امکان پرداخت نیست از الویتی برخوردار نیست و ضمن از دست دادن بازنشستگی ، مالکیت اموال خود را هم از دست می دهند ! این موضوع و موارد دیگر بعضی از روشنفکران و گروههای سیاسی چپ مخصو صا کشورهای زیر سلطه دیکتاتوری بومی که بیشتر مقیم کشورهای پیشرفته هستند را باین فکر می اندازد که نفس ایجاد سندیکای مستقل حرکت انحرافیست و کارگران از این طریق راه رهایی را نمی یابند ، گرچه بخود اجازه نمی دهند که برای کارگران این کشورها راه حل ارائه دهند . درعوض بدون تردید سندیکای مستقل را در کشورهای خود مردود و انحرافی دانسته و پیروزی طبقه کارگر را یا در مبارزه مسلحانه دانسته و یا تشکل را در شوراهای مخفی و کمیته های کارگری سرخ الگو شده شوروی و غیره دوران انقلابش می دانند ، بدون اینکه خود در تاسیسش شرکتی کنند و یا نحوه ایجادش را در کشوری زیر سرکوب شدیدترین اختناق توضیح دهند . 
تشکیل سندیکا در ایران – در ایران نیز جنبش کارگری به همت کارگران چاپ که بدلیل نوع کار هم با روشنفکران جامعه تماس بیشتری داشتند و هم خود بدلیل زیستن در مرکز شهرهای بزرگ همچون تهران و تبریز ، از آگاهی بیشتری نسبت به سایر کارگران در صنعت نوپا  که در حال تشکیل بود ، توانستند اولین اتحادیه کارگری را در تهران در سال ۱۲۸۵ تاسیس کنند که ۴ سال بعد اتحادیه سراسری کارگران چاپ پایه گذاری گردید . باین ترتیب نخستین تشکیلات کارگری در ایران ایجاد گردید که توانست پس از تاسیس خود اولین تجربه همکاری با همدیگر را در اعتصابی که موفقیت  آمیز بود ، بپایان برساند . طبیعی بود که که انقلاب اکتبر در شوروی و تاسیس احزاب سوسیال دموکرات در شهرهای بزرگ ایران و مهاجرت وسیع کارگران ایرانی برای یافتن کار و همچنین وجود روشنفکران ایرانی موجب گردید که افکار جدید انقلابی در ادامه افکار آزادیخواهانه مشروطیت به ایران نفود کرده و موضوع کارگری جزو مطالب روز قرار گیرند و سیل آمدن روشنفکران روسی جهت ایجاد زمینه برای اتصال ایران به انقلاب شوروی نیز این امر را تشدید نمود . با پیروزی که اتحادیه های کارگران چاپ تجدید سازمان یافته در اعتصابات خود بدست آوردند ، موجب گردید که اتحادیه های نانواها ، شاگردان دکانهای بزازی و پارچه بافان و سپس کارگران کفاش ، پست و تلگراف ، قناد و شاگردان دکانها و تجارتخانه ها تشکیل گردند که از پس انها اتحادیه عمومی کارگران مرکزی ایجاد شد که توانست ۸۰۰۰ عضو از ۳۰،۰۰۰ کارگر موجود تهران را در سال ۱۳۰۱ سازماندهی نماید . در هرکدام از شهرهای همجوار مرزهای شوروی نیز مانند تبریز ، رشت و بندر انزلی تشکیلات شکل گرفت و هر شهر دارای ۳۰۰۰ عضو کارگری  بودند که در بندر انزلی ، شهری که اولین حزب کمونیست ایجاد شد ، عمدتا از کارگران بندر و باربری اسکله شکل گرفته بودند . با رشد صنایع تحول دیگری در جنبش کارگری ایران اتفاق افتاد چه از طرفی صنایعی همچون ساخت وسائل برقی و مکانیکی و کلا امکانات زندگی رشد کرد و همچنین گسترش اکتشافات و بهره برداری از معادن برای تولید مواد اولیه و سوخت موجب گردید کارگران بیشتری در یک محل کار جمع گردند و از طرف دیگر اهمیت این صنایع در زندگی مردم جهان باعث شد به تولید انها بهای بیشتری دهند و در نتیجه تجمع کارگران در یک محل افزوده شده و سندیکاهای ایجاد شده در آنها دارای قدرت بیشتری برای مانور و پیروزی در اعتصابات داشتند . رشد اینگونه صنایع و کارهای ساختمانی و معدن که روزبروز اهمیت بیشتری می یافتند و همچنین دیرتر با پا گرفتن صنایع اتومبیل سازی  موجب گردید که سندیکاهای پرقدرتی تشکیل گردند و اتحادیه هایی از قبیل اصناف مختلف ساختمانی و فلزکار و مکانیک ، معادن و غیره شکل گیرند . اکتشاف و تولید نفت از همان اوان توسط  شرکت انگلیسی هند شرقی و حمایت دولت انگلیس خود پایه گذار صنعت نفت گردید که مراکز عمده نیروهای کارگری را تشکیل می داد که چون در ابتدا زیر نظر سرمایه های خارجی کار کرده و چشم پوشی مسولین بومی زرخرید خارجیها از حداقل حقوق و امکانات  برخوردار بودند ، بتدریج سندیکاهای نیرومندی ایجاد نمودند که اعتصابات ، شکستها و پیروزیهای کارگران ان خود ورق مهمی در جنبش کارگری محسوب گردیده و تظاهرات روز کارگر آنروزها بیاد ماندنی است .
هدف کشورهای پیشرفته از تشکل کارگری – بنابراین از همان آغاز  رشد سرمایه داری در ایران  تشکیلات کارگری بسرعت پا گرفت و توانست کارگران را به اتحاد و کسب خواسته هایشان رهبری کند ، هرچند وابستگی ان اتحادیه ها به حزب توده و الویت دادنش به منافع شوروی موجب گردید که حکومتهای وقت انها را شدیدا سرکوب نمایند . شرح جنبش کارگری ایران در سالهای آغاز تا ۱۳۴۲ که در بیشتر مقاطع با تثبیت حکومت دوران رکود را گذراند ، کتابهای موجود و سایر نشریات منتشر شده مربوط به احزاب سیاسی و کتابهای دیگر مراجع مهمی می باشند که تاریخ جنبش کارگری ایران را شرح داده اند که قابل دسترسی بوده و در این مقاله از ان صرفنظر می گردد . انچه اهمیت دارد اینکه کارگران درک نمودند با تشکیلات مستقل کارگری می توانند خواسته های رفاهی خود را که مشترک می باشند ، پیگیری نمایند ولی متاسفانه این سندیکاها و اتحادیه های کارگری مستقل که تحت تاثیر مثبت انقلاب شوروی  رشد کرده بود  موجب شد فعالین به غلط نقش شورایی را به سندیکا تفهیم نمایند . بدلیل چشمداشت سران کشور شوروی که دوره انقلابی را طی کرده و مانند انگلستان و سایرین به جهان گشایی فکر کرده و لذا بلعیدن ایران هدف اصلی دانسته و به سران احزاب وابسته ابلاغ شد ، در نتیجه اکثر تشکیلات کارگری تحت نفوذ حزب توده و حزب مشابه خود در تبریز با وجود تامین بسیاری از خواسته های کارگران ، در خدمت سیاست بازان وابسته قرار گرفتند . همزمان با سرکوب جنبش کارگری توسط دولت وقت که با کمک و مشاوره دولت و سرمایه های انگلیسی صورت می گرفت ، کارفرماهای بومی و دولت دریافتند که می باید خود تشکیلاتی کارگری را علم کنند که در خدمات انها باشند و مشاوران خارجی با وجود عقب ماندگی تفکر کارفرمایان بومی بر این امر اصرار فراوان داشتند تا در ضمن نفوذ اتحادیه های وابسته به شوروی را کمتر کنند . سندیکا و اتحادیه که هردو با هدفی مشابه تاسیس می گردید و می بایست نهاد دموکراتیکی باشد که کارگران را به حقوقشان آگاه نماید ، در خدمت سیاست روز منافع شوروی قرار گرفت و از انزمان تا به امروز سیاست شوروی همپای کشورهای انگلستان و امریکا مهمترین ضربه را نه تنها به جنبش کارگری ، بلکه به همه جنبشهای آزادیخواهانه دیگر کشور زدند . گروههای سیاسی چپ که گفتار لنین را که اتحادیه های کارگری بدون حزب طبقاتی معنی ندارند را ای قرآن نموده و فراموش کردند که در شوروی حزب طبقه کارگر بطور کلاسیک تشکیل شده و لذا هم اتحادیه ها انگیزه جذب داشتند و هم حزب موجود قدرت جذب و کنترل انها را داشت ، در حالیکه حزب نصفه و نیمه توده یک حزب وابسته به کشور خارجی بود که نه یک حزب سراسری کارگری بود و نه توان حزبی لنین را داشت . سیاست حزب توده تحت نفوذ شوروی و فشار دیپلماتهای انگلیسی و آمریکایی و دولتهای ضد کارگری بومی که طرفدار ایجاد سندیکاهای فرمایشی بودند ، هرگز اجازه ندادند که اتحادیه های کارگری مستقل که تلاش برای ایجاد داشتند ، شکل بگیرند . در ۳ سال قدرت دکتر مصدق که حمایت جنبش کارگری را حس می کرد ، حزب توده بدنبال سیاستهای خود بوده و در نتیجه کودتای کشورهای غربی منجر به سقوط  دکتر مصدق  و قدرت دوباره شاه  گردید که  بلافاصله سرکوب جنبشهای کارگری ، دانشجویی و موارد دیگر را آغاز نمود تا سالها جنبش کارگری همراه سایر جنبشهای مردمی در رکود بسر برند .
قانون کار در ایران – قانون کار که در ۱۳۲۵ تصویب گردید نیز همچون جنبش کارگری داستان درازی دارد و دولتهای گوناگونی که پشت سرهم جانشین یکدیگر بودند ، جز در مقاطع کوتاهی که دولتها ضعیف بودند و یا شاه به قدرت مطلق دست نیافته بود ، سعی داشتند مشکلات را در جهت تقویت و تسلط دولت حل کنند که گاها بسود کارگران نیز تمام می شد و سرانجام قوانین درجهت خلاف منافع  و حقوق کارگران تقریر گردید . در دوران سلطنت نیز سرکوب جنبش کارگری و ایجاد سندیکاهای زرد و وابسته با کارفرما و دولت دنبال می شده و نمونه اتحادیه کارگران در حزب مردم علم و اتحادیه کارگران و پیشه وران اصفهان نمونه های تشکلات کارگری وابسته به دولت و کارفرمایان  بوده است . بررسی حداقل حقوق در زمانهای مختلف نشان می دهد که گاهی کارگران متخصص و حرفه ای زندگی متوسط  داشته ولی سایر کارگران از  حداقل زندگی برخوردار بوده اند ، گرچه قانون کار در رژیم قبل نیز به اصلاحاتی دست زد که گاهی بسود کارگران بود و بیشتر منافع کارفرما و دولت را پوشش می داد . در دوران قدرت سلطنت ، نقش سندیکاها بیشتر بازیچه دست مقامات و دربار بوده و نمایندگان واقعی کارگری وجود نداشتند ولذا برخورد با قوانین از بالا صورت می گرفت . قانون کار جدید در جمهوری اسلامی پس از حدود ۱۰ سال استفاده از قانون رژیم قبلی ، با تغییراتی بسود کارفرما و دولت در عدم حضور نمایندگان واقعی کارگر و تحت نظر نمایندگان خود فروش خانه کارگر و انجمنهای اسلامی و نماینده دولت در سالهای ۶۶ تا ۶۹ تصویب گردید و پس از ان نیز تلاش  گردید تا هرچه بیشتر حقوق کارگر را با آوردن اصلاحیه های مختلف نادیده گرفته و دولت و کارفرما را راضی نگاه دارد .  اصلاحیه  قانون کار سال ۸۵ که توسط بیشتر مسولین و هم فعالین کارگری مورد بررسی قرار گرفت ، یورش دولت به منافع کارگران از طریق قانون کار بود ، اصلاحیه ای که به وزیر کار رسما اختیار می داد تا برخلاف قانون کار قبلی مصوب ، کارگاه های زیر ۵ کارگر شامل مقررات بیمه نباشند و حداقل حقوق ، شکایت از اخراج و گرفتن سنوات از کارگر قراردادی سلب شود . اصلاحیه ماده ۲۱ در مورد فسخ قرارداد موجب اختیارات بیشتر کارفرمایان و ضرر کارگران بوده و بر موارد بازنشستگی ، از کار افتادگی ، فوت کارگر ، انقضای مدت قرارداد ، پایان کار قرارداد با مدت مشخص ، استعفای کارگر ، کاهش تولید و تغییرات ساختاری مربوط به کارگاه ، کاهش توان تولیدی کارگر و رکود تولید تاکید دارد . اصلاح در ماده ۲۷ برای اخراج کارگر که قبلا باید تایید شورای کارگری را در بر میداشت ، حال تنها به شورا اطلاع داده می شود و ماده ۱۹۱ تعیین تعداد حداقل کارگرانی که مشمول قانون کار نمی شوند ، و سرانجام دو سازمان عریض و طویل بازرسی کار و اشتغال آفرینی با دسترنج کارگران برای کنترل انها به وزارت کار افزوده می گردد .  اصولا دولتهای سرکار و حکومت اسلامی که حتی برای قانون اساسی مصوب خود تره خورد نمی کنند ، دیگر خود را موظف به اجرای قانون کار نیز ندانسته و قراردادهای موقت و سفید امضای یکطرفه که فقط به امضای کارگر رسیده و در جیب کارفرماست را محترم شمرده و دست آنها را برای استثمار هرچه بیشتر کارگران باز می گذارد . در ماده ۱۲۵ قانون خدمات کشوری میزان افزایش حقوق میبایست حداقل برابر تورم باشد ، تصریح شده و بازهم قانون کار با مواد اصلاحی خود آنرا مردود می نماید و توجهی به افزایش هزینه ها و تورم نشده که خط فقر را یک میلیون تومان اعلام می کند و میزان حداقل حقوق را به یک سوم خط فقر برای سال ۹۰ تصویب می نمایند . سیل بیکارانی که پس از پایان جنگ و توقف کارخانه های بزرگ و کارگاههای کوچک خرده بورژوازی که برای تولید وسائل و امکانات جنگ بکار مشغول بودند ، افزایش قراردادهای موقت را امکان پذیر نمود و در این میان کارگران شهرهای دور نسبت  به مرکز و کارگران معادن در بدترین شرایط بسر برده و حتی با نیمی از حداقل حقوق و بدون مزایا و بیمه و سنوات مشغول بکار بودند . 
 قرارداد موقت –  از آنزمان تا بحال قانون کار سیر نزولی خود را در جهت منافع کارفرمایان و دولت ادامه داده و هرچه می گذرد کارگران کمتر به نمایندگان قلابی و قانون کار اعتماد پیدا می کنند و بیشرمی مقامات تا جایی بالا رفته که اتحادیه های مسکن و امکان و سازمان تامین اجتماعی و نظایر انها  که با پول کارگران و کارکنان می گردد ، ناندانی یکسری افراد خود فروخته و وابسته گردیده و موجودی با چند سری اختلاس بجایی رسیده که کارگران با بن کارگری سرگردان می باشند ، البته شرکت بیمه اجتماعی با سرمایه هنگفت در اختیار مسولین خود داستان دیگری دارد . با وجودی که دولت فعلی با پشتگرمی رهبری و سپاه برای قانون و مجلس و قضات اهمیتی قائل نیست ، ولی موجب نگردیده تا بازهم مواد قانون کار دستکاری و اصلاح  نشود ، کما اینکه بندهای ۲۷ و ۲۸ را که جلوی اخراج بیرویه کارگران را می گرفت را بسود دولت و کارفرما تغییر دادند و لذا نرخ بیکاری کارگران که ترس از بیکاری موجب کاهش اعتراضات بود ، را افزایش داد .بیجهت نیست که نماینده سندیکای واحد اتوبوسرانی پس از تاسیس سندیکای مستقل ، اولین اقدام را برای ۱۲ میلیون کارگر موجود در ان سال را اجرای حقوق جمعی کارگران دانسته و شرایط پیدایش سندیکاهای مستقل را طبق منشور حقوق سندیکا و مقاوله نامه های بین المللی کار خواهان است ، درحالیکه قانون کار موجود در همان زمان تشکیل انجمن صنفی با ۳۵ کارگر را مجاز می داند . در ۳۱ سال اخیر رشد نزولی حداقل حقوق نسبت به هزینه ها و تورم  شدید بوده و سال ۹۰ با حذف یارانه در کنار بالاترین نرخ تورم ، بیکاری ، عدم پرداخت حقوق معوقه و قراردادهای موقت می رود که گذران اسفناکی برای کارگران درپیش باشد . اخیرا نیز دولت وابسته سپاه که جنبش میلیونی را با ضرب و شتم ، شکنجه ، زندان و اعدام محکوم کرده و از فضای تهدید خارج ابایی ندارد ، بیشترین فشار را بر روی جنبش کارگری و نمایندگانش وارد آورده و انها را به زندانهای طولانی محکوم کرده است و در نتیجه به کارگران که حقوق خود را از طریق سندیکا دنبال می کنند ، فهمانده که باید برای رسیدن به خواسته هایش سیاست پیشه کرده و سرنگونی حکومت را خواستار گردند . چرا که با توقف اکثر کارخانه های خصوصی و وجود کارخانه های دولتی و واگذاری بخشی از انها به سپاه و وابستگان عملا کارگران برای هر خواسته ای در مقابل سپاه ، دولت و حکومت قرار می گیرند و بیجهت نبود که کارگران زیادی همراه خانواده هایشان در جنبش شرکت داشتند .  
نهادهای دموکراتیک – پروسه ای که در کشورهای پیشرفته صورت گرفته بود چه از نظر تغییرات طبقه حاکم و سرمایه دار و خرده سرمایه دار ، چه از نظر رشد جنبش کارگری و فعالین کارگری و بالاخره چه از نظر رشد اقشار متوسط و روشنفکر بسیار متفاوت از کشورهای عقب مانده و وابسته بسیار  متفاوت بود و در این میان کشوری همچون ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود . در یک کشور پیشرفته رشد فرهنگی و اجتماعی نیروهای مردمی موجب گردید که جنبشهای کارگری ، زنان ، کارکنان ، معلمان و سایر اقشار در نهادهای دموکراتیک صنفی خود فعال شده و درک کنند که جامعه انها از ترکیب گوناگون آنها تشکیل شده و با کمک یکدیگرند که بتوانند پیشرفت در کشور خود را عملی سازند و این نهادهای دموکراتیک دلیل وادار کردن دولت مربوطه به تن دادن به خواسته های این نهادها بوده است و در نتیجه رفاه و دموکراسی نسبی را در چنین کشوری پیاده کردند . در این میان دولتهای چنین کشورهایی بدنبال گسترش بازار تولیدات خود و دست یافتن به منابع و نیروی ارزان کار بسمت کشورهای کم توسعه و عقب مانده هجوم آوردند و تاریخ پر از فجایعی است از عملکرد این دولتهای بظاهر دموکراتیک که چگونه به تثبیت طبقه حاکمه کشورهای عقب مانده برای رسیدن به سودشان کمک کرده و چگونه موجب سرکوب جنبشهای مردمی و کارگری ان کشورها بوده اند . در طرف مقابل رشد کشوری همچون ایران که تا زمان مشروطیت قادر بود نیازهای کشاورزی و غیره مردم کشور را تامین نماید ، منوط به نیازهایی گردید که توسط کشورهای پیشرفته تعیین می گردید و از آن زمان تامین تسلیحاتی بمراتب بیشتر از نیاز کشور جزو ضروریترین نیازها گردید . سرمایه داران جدید وابسته ای وارد کارزار شدند که همچون حکومت که سرمایه های بزرگ را در اختیار داشت که نه تنها کار را برای سرمایه های کوچکتر مستقل تنگ می کردند بلکه  اجازه نمیدادند نهادهای دموکراتیک کارگری یعنی سندیکاها پا بگیرند ، هرچند حکومت سلطنتی از رشد سایر نهادهای دیگر نیز جلوگیری و آنها را با سرکوب مواجه می گردانید .
عملکرد چپ – مهمترین اشتباهی که چپ ایران در سال ۵۷ مرتکب گردید علاوه بر عدم ترویج آگاهی فرهنگی سیاسی به خود و کارگران و سایر نیروهای دموکرات و حرکت بسمت سازماندهی ان نیروها ، داشتن عدم درک صحیح از سرمایه وابسته و اعتقاد بر قدرت گرفتن بقول انها خرده بورژوازی مستقل که بخشی از حکومت را در دست گرفته است و لذا انتظار داشتند پروسه سرمایه داری کلاسیک بنوعی طی خواهد گردید . محتویات نشریات چپ در ان سالها از سیل کلمات بدون بار طبقاتی بهمراه تحلیلهای بی پایه و آوردن فاکتهای بیربط از لنین و غیره پر بود و جالب اینکه گروههای سیاسی برای شرکت کردن و یا نکردن در مجلس اول از تجربه دومای لنین فاکت می آوردند ، و گاها شعار انقلابی و یا دموکراتیک بودن حکومت جایگزین شده با سلطنت را سر می دادند ، غافل از اینکه با پشت کردن بکار مخفی و علنی کردن خود موجب شناسایی و قتل عام خود گردیدند . تراژدی چپ وطنی که اکنون مقیم  کشورهای پیشرفته و امپریالیست شده در آنستکه امروزه کارگران را از مبارزات علنی برای ایجاد سندیکای مستقل منع می نمایند ، در حالیکه کارگران برای مبارزات روزمره نیزمند چنین تشکیلاتی هستند .  آنان فراموش می کردند از اینکه  دارنده حکومت ، مهم نیست که قبلا در چه جایگاهی بوده و چه پایگاهی داشته ، بلکه مهم این است که انها حکومت را در دست  گرفته و طبقه سرمایه دار جدیدی  شده اند که در یک اشتباه تاریخی و در کمال ضعف فرهنگی و سیاسی  و اجتماعی نیروهای مردمی و از جمله کارگری و با کمک غرب به قدرت رسیدند . نیروهای چپی که بیشتر فهم تئوریکی خود را از فرهنگی یاد گرفته بودند که انتشارش با حزب توده بود ، در کشاکش دعوای تئوریکی که در ظاهر به ضد حزب توده بود ، در انتها  بسیاری از آنها  به هواداری از حزب برخاستند ، سایرین نیز که به مخالفت نظام برخاستند در مبارزه ای که فاقد درک صحیح از مبارزه طبقاتی بود ، جان عزیزشان را فدا کردند ومهاجرت بسیاری دیگر موجب تنها شدن طبقه کارگری گردید که تاریخا به وجود نیروهای سیاسی نیازمندند . این درک غلط از طبقه حاکم در طی سالهای حکومت ولایتی همچنان ادامه داشته و ماهیت دولتهای متعددی که در این سالها تحت نام دولت موقت ، جنگ ، سازندگی ، اصلاحات و اصولگرا برای تحکیم نظام ، قدرت مجریه را در دست گرفتند ، همچنان با تحلیلهای غلط از طرف بیشتر روشنفکران روبرو بوده و گاهی به حمایت از انها برخاسته و یا همچنان اصرار دارند که بنوعی طبقه حاکمه را با ارتباط دادن به ریشه های مذهبی و ایدئولوژیکی متفاوت کنند و یا فریب سوء استفاده ظاهری انها با شعار ایران نیرومند با انرژی هسته ای و یا دلبستگی به تاریخ کهن ایران را می خورند  . در این میان تعدادی نیز از راه مخالف رشد کشورهای رو به توسعه در سایه تجارت آزاد جهانی را در جمهوری اسلامی دنبال کرده و عکس العملهای مشابه را به اشتباه در داخل کشور پیگیری می نمایند . 
نگاه طبقه حاکم  به منابع کشور – کشوری که انقلاب میکند مانند شوروی ، چین، ویتنام و غیره بلافاصله تلاش دارد که به شعارها و آمالی که برای آنها مبارزه کرده بود به رشد و رفاه مردمش بپردازد ، گرچه در ادامه نقش دولتهای انها مشابه سایر دولتهای متجاوز می گردد . در ایران انقلابی در سال ۵۷ اتفاق نیافتاد بلکه جنبش دیر بپا خواسته ای که فاقد نیروهای سازماندهی شده دموکراتیک بود ، حکومت را تحویل روحانیتی داد که سازمانش توسط سلطنت قبلی ضربه نخورده بود ولی استحقاقش تصرف قدرت قبلی نبود .  سیاستمداران بی اندیشه و بی سازمان که نام نیمه ملی را عاریت گرفته بودند همراه روحانیون و وابستگانش بلافاصله نقش نیروی متجاوزی را گرفتند که انتظارش می رفت و با جنگی که براه انداختند علاوه بر نابودی جوانان دلاور و نیروهای تولیدی موجب عقب ماندگی رشد نیروهای دموکراتیک نیز گردیدند و سپاهی از میان جنگ بیرون آمد که بعد از سالها قدرت انحصاری را با رهبرش بدست گرفتند . اگر در کشور دموکراتیک منابع طبیعی متعلق به مردم آنکشور بوده و در جهت رفاه انها بکار می رود ، اگر در چنین کشوری دولتها از مالیات مردمش کشور را می گردانند ، مجبور است و این نهادینه شده که به خواسته های انها توجه کند و همیشه نیروهای مردمی توانسته اند در زمانیکه متحد می شوند حرفشان را به کرسی نشانده و دولت را وادار به عقب نشینی نمایند . در حالیکه طبقه حاکمه کشوری همچون ایران که دارای منابع مهم معدنی و نفتی می باشند و مالیات بخش عمده درامد دولت را نمی پوشاند ، گرچه در حال حاضر مالیات می رود که نقش مهمتری در بودجه دولت بازی کند ، این منابع را ارث پدری و یا بیت المالی میدانند که اگر از ان کمکی به مردم کشور نمایند انرا صدقه محسوب  کرده و این حق را بخود می دهند که با این درامد علاوه بر تعیین سیاستهای مورد علاقه خود حتی به سرکوب مردم کشور بپردازند . نگاه حکومتها در کشور ایران در مورد منابع اقتصادی همیشه چنین بوده که باید در اختیار دولت و حکومت  قرار گیرند و انها اگر چه با ظاهر نمایندگی از طرف ملت و چه بدون این ظاهر فریبنده ادعای مالکیت ان منابع را داشته و با اختیار کامل از سرمایه های ملی استفاده می کنند و سود ان منابع در ادامه  جزو املاک شخصی بدل می شوند . جالب اینکه کارگران محرومترین طبقه یک جامعه هستند که کمترین بهره را نسبت به طبقه سرمایه دار و سایر اقشار جامعه از منابع طبیعی کشور و سود حاصله از تولید انها نصیب برده و در حالیکه بیشتر بار تولید به گردن انهاست . اگر راست است که منابع طبیعی یک کشور متعلق به همه مردم ان کشور می باشد ، پس چه دلیلی دارد که کارگران و سایر کارکنان رده پایین می بایست با توجه به قوانین کار مصوب دولتها کمترین حقوق و مزایا را حتی نسبت به مدیران و کارمندان رده های بالای همان صنایع که در اختیار دولت  است ، دریافت نمایند !
نگاه طبقه حاکم به مردم –  زمانیکه دولت فریبکار فعلی در کشور ایران برای انحراف افکار مردم پرداخت یارانه ها را در بوق و کرنا کرده که میخواهد حقوقی که  به اقشار آسیب پذیر تعلق دارد را بپردازد ، نگاه روشنفکران چپ و آگاهان سیاسی اجتماعی که تاثیر بسیاری می توانند بر جنبشهای کارگری و غیره  داشته باشند ، باید در مقابل ترفندهای سرمایه و حکومت ها هشیار باشند و آنرا افشا نمایند که چگونه حذف یارانه به ضرر کارگران تمام می شود . باید نشان دهند که چگونه این درامد برای رانتهای سپاه ، کمک به تروریستهای بین المللی و یا سرکوب مردم هزینه شده و یا خرج انرژی و نیروی هسته ای می شود که با منابع نفتی و گازی موجود نمی خواند . کما اینکه رییس دولت با بیشرمی جلوی رسانه های بین المللی که پول هنگفت مصاحبه محدود خود را دریافت کرده اند میگوید که آزادی در کشور برقرار بوده و هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد و حتی اجرای مقاوله نامه سازمان جهانی کار را که قبلا امضا شده تن نمی دهد . دیگر قابل قبول نخواهد بود که این دولت و حکومت را بدلیل شعارهای سیاسی و فریبانه ضد غرب ، حکومت مستقل و قابل اصلاح توسط گروهی همچون سران اصلاح طلب دانست و یا اعتقاد داشت که اینها در مقابل قشر محافظه کار حکومت که با مخالفتشان با آیین قلابی تاریخ کهن ایرانی که شوی تبلیغاتی وسیعی برای دولت شده ، میخواهند تاریخ گذشته را جایگزین اسلام ولایتی نمایند . هیچ حرکتی از این دولت و حکومت در جهت آزادی ، دموکراسی و یا منافع مردم انجام نمی گیرد بلکه تماما پوششی بر نیات انها جهت انتقال همه ارکان قدرت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی به قشر ولایتی و سپاهی هستند که قدرت انحصاری را در دست گرفته اند . حتی تغییرات اقتصادی مبنی بر حذف یارانه ها و ایجاد تجارت آزاد که از کشورهای پیشرفته در کشورهای در حال پیشرفت برای استفاده از بازار ارزان نیروی کار ، منابع زیرزمینی ، مالیات کمتر و موارد دیگر بکار رفته ، با تغییراتی که حکومت و دولت جمهوری اسلامی در حال اجرا هستند متفاوت می باشند . تجارت آزادی که در کشورهایی مثل برزیل ، مکزیک ، هند و مشابه انجام گرفت و بنام نئولیبرالیستی معروف گردید ، موجب آزادیهای نسبی در کشورشان برای ایجاد نهادهای صنفی گردید که جذب سرمایه های سنگین کشورهای پیشرفته را بدنبال داشت . در حالیکه حذف یارانه و واگذاری سرمایه های دولتی در کشور ایران منتج به افزایش درامد دولت برای سرکوب مردم گردیده و نه تنها سرمایه ای خارجی بدلیل جو اختناق جذب نگردید بلکه گرانی وحشتناکی گریبان مردم و کارگران را گرفته و خواهد گرفت که بزودی آثارش هویدا می گردد و در این میان سرمایه های دولتی واگذار شده بهمراه پروژه های متوسط و بزرگ کشور همگی به سپاه پاسداران و انصار و نه بخش خصوصی واگذار گردیده است . آگاهان و فعالین کارگری باید هشیار باشند که حکومت ولایتی و سپاهی چه باقی بماند و چه با اشکال دیگری ظاهر خود را بپوشاند ، در همه ارکان اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی تنها قصد تثبیت نظامی را دارد که نه تنها همه نیروهای آزادیخواه را سرکوب کند ، بلکه شیره و خون باقیمانده از جان کارگران را برای سران خود در شیشه کند . حکومت و دولتی که شعار دفاع از کارگر و مستضعف را بطور فریبکارانه از ابتدای رسیدن به قدرت با اشکال مختلف می داد ، در پی انهمه انتظارات تنها ۹ درصد افزایش حقوقی را با اینهمه تورم و حذف یارانه تصویب نمود . کارخانه های زیادی را که وابستگان حکومت با وامهای بانکی انحصاری تصاحب کرده بودند ،  پس از فروش تولید و دارایی هایش به ورشکستگی رسانده تا با واردات اجناس بی کیفیت چینی که بیشترشان از ۷۰۰ گمرک غیر قانونی و توسط سپاه وارد می شوند ، سود بمراتب بیشتری ببرند و سپس زمینهای کارخانه ها را بفروش رسانند . آمار واردات بی رویه که از طریق اعوان و انصار جدید بقدرت رسیده سپاه ارائه می گردد ، رشد بسیار بالایی را درسالهای اولیه دولت جدید نشان می دهد که به سرعت از مرز ۵۰ میلیارد دلار در سال گذشت و واردات سیر صعودی را همچنان طی می کند ، این تجارت پرسود که کالاهای کم کیفیت چینی و غیره را جایگزین صنعت داخلی کرده است ، نه تنها صنعت ۴۰-۵۰ ساله نساجی ، پوشاک ، کفش ، پارچه ، مواد غذایی ، صنایع و معادن ، صنعت نفت و موارد دیگر را به ورشکستگی رسانده است ، بلکه موج بیکاری وسیعی را ایجاد کرده است .
وضعیت کارگران – کارگران صرفنظر از دیدگاه صنفی ، سیاسی ، مذهبی و اجتماعی و جنسیتی خود بدون ایجاد نهادهای دموکراتیک خود امکان نخواهند داشت که ضمن پیگیری خواسته های صنفی خود به گسترش سازماندهی خود بپردازند و اینکار از طریق ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری امکان پذیر است . در ده سال گذشته صدها و هزاران اعتراض کارگری خود جوش با طرز فکر متفاوت و ایده های گوناگون در مقابل کارخانه هایی که حقوق ناچیز کارگران را نمی دهند ، یا ورشکسته شده و کارگرانش با  حقوق و مزایای نگرفته قبلی سرگردانند ، سر گرفته است ، اعتراضات با وجودی که در جلوی وزارت کار و استانداری شهرها صورت گرفته ولی بدلیل بیشرمی مقامات و عدم سازماندهی کارگران به نتیجه نرسیده اند . بیمه بیکاری کارگرانی که تا کار میکردند بیمه می پرداختند به فردایی که نمی رسد حواله داده  شده و تکلیف کارگران قراردادی و موقت نیز با کرام الکاتبین می باشد ، اینها و موارد دیگر کافیست تا به کارگران ثابت نماید که راهی جز برپا خاستن ندارند تا بکمک سایر نهادهای دموکراتیک دیگر همچون دانشجویی ، بانوان ، معلمان و غیره شر این رژیم را از سر خود و مردم کشور بکنند . آماری که از طرف منابع رسمی از بیکاری شدید کارگران خبر می دهد و با وجودی که از آمار غیر رسمی و واقعی بسیار پایین تر است از ۵ میلیون کارگر بیکار در سال ۸۶ حکایت دارد که حتی کار قراردادی نیز پیدا نمی کنند و انچه از آینده و دولت سپاهی فعلی حاکیست اینکه سالی ۵۰۰/۰۰۰ بیکار به لیست افزوده خواهد شد و این بیکاری شامل اقشار دیگر از جمله فارغ التحصیلان پزشک و مهندس و غیره نیز است . اگر تفاوت حقوقی کارگران حرفه ای و متخصص صنایع بزرگ و نفت با کارگران ساده بدلیل نوع کار و حرفه باشد ، استثمار مضاعف حقوقی و تبعیض جنسیتی زنان کارگر دردناک است و دولت و کارفرماها بدلایلی همچون نیاز کاری زنان و اعتراض کمتر انها این عمل غیر انسانی را مرتکب می شوند . همکاری و حمایت بی نظیر همسران کارگران صنعت نفت در اعتصاب سال ۱۳۰۸ نفت آبادان که با پیروزی و افزایش حقوق ۵۰ درصدی و موارد دیگر توام گردید ، نقش زنان را در جنبش کارگری نشان می دهد . کارگر زن زمانیکه در کارگاههای کوچک بکار گرفته می شود دستمزدش از کارگر مردی که بکار یکسانی می پردازد بمراتب کمتر است ، این امر برای زنان کارگری که کار را در خانه خود انجام داده و محصول را تحویل کارفرما می دهند ، غیر از مزد کمتر بدلیل رفت و آمد هزینه بیشتری خواهند داشت و تمام کارهای این چنینی و کارگاههای کوچک فاقد حق بیمه ، سنوات و حق کودک ، مسکن ، مهد کودک و سایر مزایاست . از امور بهداشتی ، حق زایمان و مواردی از این قبیل که توجه بیشتری برای کارگر زن را می طلبد ، نه تنها خبری نیست بلکه آزار جنسی بیشماری که توسط سایر کارکنان ، مدیریت و کارفرماها به زنان کارگر تحمیل می گردد ، شرم آور بوده و پیگیری خواسته های اختصاصی زنان کارگر بایستی از الویت برخوردار باشند ، طبق قانون اسلامی بیمه کارگر زن فوت شده نیز به فرزندان تعلق ندارد . موضوع کار کودکان و جوانانی که باید زیر پوشش مدارس دولتی به آموزش خود بپردازند ولی بدلیل درآمد ناچیز خانواده مورد استفاده کارفرمایان طمعکار واقع می گردند ، خود داستان مفصلی دارد که دیگر از مزد بسیار پایین انها و شرایط سخت کاری  ، شرم را بر تن انسان ( و نه کارفرما یا دولت بیشرم  ) جاری می سازد ، انجمنهای حمایت از کودکان کار می بایست مورد توجه کارگران فعال قرار گیرند تا اینگونه کارها کلا متوقف گردند .
اثر یارانه و ترفند حکومت – با حذف یارانه انتظار می رود افزایش قیمت برای نان بیش از ۲۵ درصد و مواد گوشتی بیش از ۵۰ درصد ، گاز تا ۸۰۰ درصد ، مسکن ۴۰ درصد بالا رود که ۳ قلم اصلی تاثیر گذار بر مردم هستند و با افزایش بسیاری که روی سایر اقلام و کالاها پیش خواهد آمد ، تصویر وحشتناکی از سال ۹۰ را عرضه می کند که عواقب وخیمی در انتظار کارگران و اقشار کم درآمد خواهد بود . شعارهای دولت فعلی و حکومت مبنی بر اینستکه حذف یارانه و برگشت ان به اقشار کم درآمد ، موجب رفاه انها می گردد ، ولی دولت با تصرف کل بودجه یارانه و دادن منقطع به مردم باقی بودجه را برای کسری و بحران اقتصادی ایجاد شده و یا دستمزد چماقداران و مزدوران بر می دارد  دولت بخود اجازه می دهد که قیمت کالاهای اساسی را حتی بالاتر از قیمت تمام شده منطقه و یا جهانی به مردم بالا برده و علاوه بر سود سرشارش ، بودجه مردم و کارگران را در موازنه بسیار منفی تری نسبت به سابق نگاه دارد . نکته مهم دیگر افزایش نقدینگی با چاپ اسکناس توسط دولتهای مختلف در سالهای قبلی است که که تنها در دولت فعلی به ۴ برابر افزایش پیدا کرده است ، این حجم نقدینگی و فروش سهام دولتی خود موجب تورم شدید گشته و بار مضاعفی را بر دوش اقشار کم درامد نهاده است و دولت درصدد است ۳ صفر از پول را کم کند که خود نشانه بی ارزش شدن آنست . جالب است دولت و حکومت با ترفندهای گوناگون بحران اقتصادی خود را با جیب مردم حل می کنند و روز بروز تعداد بیشتری را بزیر خط فقر روانه می نمایند ، در حالیکه با دوبرابر کردن حداقل حقوق ، فقط چند درصد به تورم افزوده می گردد و این خود دلیلی است که حکومتهای مستبد فشار اقتصادی و اجتماعی را بر مردم واجب می دانند .
برخورد حکومت – نیاز به وجود فعالین کارگری و کارگران پیشرو جهت سازماندهی اعتراضات و اعتصابات پراکنده کاملا حس می گردد تا بتوانند با ایجاد تشکلهای قدرتمند کارگری که قادرند با اتحاد خود حقوق کارگران را از دولت و کارفرمایان بستانند ، جنبش کارگری را بحرکت درآورند . مبارزات روزمره ارزش و اهمیت وجود سندیکاهای مستقل را ثابت می کند و اینکه چگونه کارگران با اعتماد به نمایندگان و دوستانی که بطور علنی با سیستم سرمایه مبارزه کرده و بعنوان مبارزان پیشرو قادرند ، کارگران را تا گرفتن حقوق خود مصمم و متحد نگاه دارند . اینک بروشنی معلوم میگردد که چرا رژیم با قدرت دو سندیکای مستقل کارگری شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و نیشکر هفت تپه را سرکوب و فعالین اصلی را اخراج و یا زندانی نمود و هنوز هم حاضر نیست انها را آزاد نماید چون یک خط قرمز مهم نظام ، رشد جنبش کارگری است . زمانیکه تشکل کارگری مکانیک و فلزکار بطور مخفی فعالیت می کنند ، گرچه امنیت فعالین حاصل می گردد ولی دیگر مانند دوران قبلی و اوج سندیکایی خود قدرت  توانایی ندارد که کارگران را سازماندهی کرده و کارفرماهای خصوصی و همچنین حکومت رادر کارخانه های دولتی وادار به پذیرش خواسته های کارگران نماید . اتفاق ناگواری که در معدن کارگران کرمان افتاد و موجب زخمی و کشته شدن تعدادی کارگر و بیکاری وسیعی گردید که هنوز خسارتهای ان پرداخت نشده و همچنان اتفاقات متعدد دیگری در معادن ایران می افتد که موجب بیکاری و خسارات فراوان و ازجمله عدم بیمه شدن و رعایت نکات ایمنی و موارد دیگر است و همه ناشی از فقدان سندیکاهای مستقل کارگری در معادن می باشند . اخیرا نیز که کارگران ایران ناسیونال در اثر بی توجهی راننده ای روبرو شده و کارگرانی جان خود را از دست دادند ، حتی تشکل مخفی تعدادی کارگر ایران خودرو قادر نگردیده کارگران را برای گرفتن خسارات متشکل نماید ، گرچه انها را بفکر اساسی برای ایجاد تشکل علنی مستقل انداخته است .
برخورد چپ منفعل – در این کاروزار هستند افراد منفرد و بعضی از گروههای چپ که همچنان تاثیر سندیکای مستقل کارگری را در جنبش کارگری انکار میکنند و بر فعالیت شوراهای مخفی اصرار دارند ، گرچه نه خود حاضرند پی اینکار را بتنشان مالیده و با شرکت در جنبش کارگری چنین فعالیتی را صورت بدهند و نه از فرسایش فکری کارگران پیشرو خودداری می کنند  و نه از تهمت و بهتان به کارگران پیشرو و فعالین دست می کشند و تنها از راه دور شعار لنگش کن ( تشکیل شورا ) را می دهند . این که دانش طبقاتی را تنها در بیان کلمات مارکس ، لنین و سایرین می دانند و تلاش میکنند ان افکار را بر جنبش کارگری بدون درک و مطابقت با واقعیت محیط  نمایند ، آنکه با اعتماد بنفس بالایی خود را کمونیست نامیده و ادعا می کنند که کارگران در پروسه مبارزه با انها همگام می شوند و فراموش می کنند که حتی با بیان کسانیکه انها اعتقاد دارند چنین امری غلط و انحرافیست و اگر دنبال انقلاب کارگری هستند باید بجای شعار زمینه ان را آماده کنند . تعدادی از انان نیز اخلاق مارکسیستی را با کلمات رکیک اشتباه کرده و تنها ماهیت لمپنی خود را بروز می دهند و فعالین را دشنام داده و بدشان نمی آید توسط مقامات امنیتی دستگیر شوند . گروههای سیاسی دیگری نیز هستند که سایتهای خود را با اخبار کارگری پوشش داده و باین طریق خود را مدافع کارگران نشان می دهند ، آنان حتی حاضر نیستند به انتشار اخباری که واقعیت ندارد و بارها از طریق سایت سندیکای مستقل  اعلام شده که اخبار مرتبط به انها تنها از سایت انها اعتبار دارد ، بازهم  برای نشان دادن اینکه در جنبش کارگری حضور دارند ، کار خود را انجام می دهند و این امر برای سایر اخبار کارگری که متولی ندارند مرتب تکرار می گردد .در میان چنین کسانی هستند گروهای سیاسی که تلاش دارند کمبود دانش و حرکت مبارزاتی خود را با کمک به جنبش کارگری جبران نمایند و اگر در جنبش حضور فیزیکی ندارند ، حداقل حمایت خود را از مبارزات کارگران پیشرو اعلام نمایند . یکی از آگاهان کارگری می گوید ، خوب اگر امکان دارد پس چرا به انقلاب سوسیالیستی دست نمی زنید کسیکه از چنین انقلابی بدش نمیاید ولی اگر امکانش نیست پس اجازه دهید کارگران کار خودشان را انجام دهند . 
 تقابل کارگران – اخیرا تلاش آگاهان و فعالین کارگری برای بررسی وضعیت اقتصادی و مسائل مهم کشور بیشتر  شده ، مسائل کارگری و تحلیل روز و دانش مبارزاتی مطرح و از طریق گوناگون در اختیار کارگران قرار می گیرد تا کارگران موقعیت خود و حکومت را درک کنند .  انتقال دستاوردها بهمراه  تجاربی که از طریق مبارزات کارگران پیشرو  حاصل شده ، حاکی از این است که اوضاع برای کارگران روزبروز بدتر شده و کارگران ناچارند هرچه سریعتر سندیکاهای مستقل خود را ایجاد کنند تا بتوانند همچون نیرویی قابل ملاحظه جلوی دولت و حکومت بایستند . مسائل اقتصادی باید به کارگران گفته شود ولی اهمیت آنها زمانی آشکار می گردد که کارگران در تشکل این مسائل را درک کنند که چگونه دولت و کارفرماها با ترفندهای گوناگون سود بیشتری برداشت می کنند ولی در مقابل افزایش دستمزد و مزایای کارگران که در تقابل با تورم ایجاد شده توسط دولت و سرمایه داران می باشد ، سخت مقاومت نموده و وهیچ گونه حقوق اجتماعی و اقتصادی برای کارگران قائل نیستند . تنها در تشکل است که کارگران اعتماد بنفس پیدا کرده و بتدریج قادر خواهند بود خود به تحلیل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه ، طبقه حاکم و وضعیت طبقه خود پرداخته و تاکتیکهای  مناسب را شناسایی کنند . بیکاری و از دست رفتن همین حقوق ناچیز نه تنها بیشتر شده ، گرانی کالاهای اصلی از مواد غذایی و پوشاک ، افزایش ۳۰-۴۰ درصدی مسکن و حذف یارانه همراه تورم افسار گسیخته زندگی کارگران را در خطر پاشیدن قرار داده است . صحیح است که باید صندوق اعتصاب ایجاد شود تا کمکی برای کارگران در حال اعتصاب باشد ، طبیعی است که دولت و حکومت هرگونه حرکتی را جهت تشکیل سندیکا شدیدا سرکوب می کنند و مواردی از این قبیل ، ولی مگر نه انکه افزایش حقوق برای امسال ۹ درصد تصویب شده و اوضاع کارگران و اقشار پایین جامعه را بشدت اسفناک می نماید و روزبروز کارگران دریافتی معادل کمتری نصیبشان می گردد ، لذا چاره کار تنها در تشکل کارگران است و این حکومت نیز نشان داده که سرکوب را بیشتر از پیش خواهد کرد . کارگران بدلیل دریافت همیشگی حداقل حقوق و قرار گرفتن اکثریتی از آنان زیر خط فقر ، مانند گروههای دیگر فاقد بودجه و امکاناتی هستند که قادر باشند هزینه وکیل ، حقوقدان را بپردازند و یا به کارگران بیکار و اعتصابی کمک خرج بدهند ، ولی کارگران غربی صاحب سندیکا با بودجه فراوان استخدام وکیل و حقوقدان را برای دعاوی طولانی خود با دولت و کارفرما داشته و حتی نیازهای فرهنگی و اجتماعی و فکری خود را با استخدام افراد حرفه ای برطرف می نمایند ، مواردی که نیاز حیاتی کارگران ایرانمی باشند . در حالیکه کارگران ایران و یا دو سندیکای ایجاد شده با نداشتن بودجه و نیاز مبرمی که با وکیل ، حقوقدان و اندیشمند و فعال سیاسی دارد ، ضمن اینکه افرادی از گروههای نامبرده بی دریغ کمکهای خود را به کارگران عرضه می کنند که مورد امتنان کارگران نیز می باشند ، بسیاری از این نیازهای کارگران محتاج بودجه بوده و مشکل بزرگ تر ، حس رهبری طلبی افراد و گروههای مختلف است که در صورت کمک ، بنوعی انتظار زیر پوشش قرار گرفتن نمایندگان کارگران در سایه خود می باشند . مشخص است که قدرت در مقابل قدرت تمکین می کند و کارگران بدون سندیکاهای مستقل خود همچنان مانند نیروهای پراکنده ای هستند که براحتی سرکوب می گردند و متاسفانه بیش از یک قرن حکومت استبدادی دوران اخیر اجازه هیچ تشکلی چه کارگری و چه نهادهای دیگر را نداده است و دانش و تجربه و تاریخ نشان می دهد که بدون چنین

کارگران زندانی باید آزاد شوند

6 مِی 2011

ادامه بازداشت کارگران و فعالین کارگری را محکوم می‌کنیم

]


هجوم حامیان دولت به ایلنا وتسویه خبرنگاران

6 مِی 2011

اخراج بی ضابطه و بی سابقه در ایلنا

 

اخراج خبرنگاران حامی کارگران در خبر گزاری کار

 

 

به گزارش  خبرگزاری ها مسئولان یکی از خبرگزاری  های تخصصی کشور در حوزه کارخبرگزاری کار ایران (ایلنا) در یک اقدام تعجب برانگیز تعداد زیادی از نیروهای خود را به بهانه تعدیل نیرو از کار اخراج کردند .

در اقدامی بی سابقه و بدون در نظر گرفتن قوانین مربوط به استخدام اقدام به اخراج بیش از 70 درصد نیروهای خود از این خبرگزاری کرد . این اقدام مسئولان خبرگزاری ایلنا در حالی در آستانه روز کارگر و به عنوان یک عیدی به این خبرنگاران حوزه کار ! انجام شده است که بعد از برکناری حاشیه ساز سید ابوتراب فاضل از مدیریت این رسانه که این خبرگزاری را تا آستانه تعطیلی پیش برد حال این اقدام جدید نیز باعث شده شایعات زیادی در خصوص نوع مدیریت این مجموعه و آینده کاری آن به وجود بیاید

شنیده ها حاکی از هجوم حامیان دولت برای گرفتن  دربست خبرگزاری کار واخراج خبرنگاران حامی کارگران می باشد حامیان دولت می خواهند کوچکترین خبر اعتراض کارگران در هیچ رسانه ایرسمی ایران درج نشود

کارگران ایران خودرو ضمن محکوم کردن اخراج این خبرنگاران خواهان بازگشت آنان به سرکار می باشندواز همه سازمانهای حقوق بشری می خواهند این خبرنگاران را تنها نگذارند 

در حال حاضر که بهمن یعقوبی از اعضای حزب اسلامی کار با تصمیم مدیران ارشد خانه کارگر سکان مدیریت این خبرگزاری را در دست گرفته است در حالی تعداد زیادی از خبرنگاران باسابقه ایلنا را از کار برکنار کرده و تنها حدود 5 نفر از خبرنگاران را در مجموعه نگه داشته است که طبق قانون قرارداد این خبرنگاران باید در اردیبهشت ماه سال جاری تمدید می شده است اما مدیران این خبرگزاری با اعلام این موضوع که قرارداد ها تا فروردین 1390 بوده خبرنگاران را به اداره کار منطقه 11 تهران ارجاع داده است تا به تسویه حساب بپردازند . شنیده ها حاکی است یعقوبی قرار است تیم کاری مد نظر خود را جایگزین این افراد کند .

 

این کار در حالی است که خبرنگاران باسابقه این خبرگزاری سال ها در عرصه رسانه ای کشور فعال بوده اند و هم اکنون نیز برای دریافت بیمه بیکاری با مشکل روبرو هستند اما مسئولانی که ادعای دفاع از حقوق کار و کارگر را به عنوان سرلوحه شعارهای خود قرار داده اند آن هم در هفته ای به همین نام با این عمل نشان داده اند که چقدر این شعار ها تنها شعار است و در حوزه عمل وارد نمی شود .  


گزارش راديو ندا از برگزاري روز جهاني كارگر از سوي ايرانیان سراسر جهان

4 مِی 2011

گزارش راديو ندا از برگزاري روز جهاني كارگر از سوي ايران آزاد در آلمان

گزارش راديو ندا از مارش حاميان مادران پارك لاله در روز جهاني كارگر – دورتموند


برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در اول ماه مه2011

4 مِی 2011

زنده باد طبقه کارگر و گرامی باد اول ماه مه

هزاران نفر به مناسبت اول مه دست به تظاهرات و تجمع زدند

زنده باد اول ماه می

روز جهانی کارگر به صحنه مبارزه کارگران خوزستان با یگان ویژه مبدل شد